آنچه که دنیای غرب دارد ما را به سمت آن میکشاند، محور قرار دادن انسان و خواستههای اوست.تمام معادلات او را حول محور خودش میگرداند و حتی واژههای مانند “مسئولیت پذیری” که در گذشته رنگ و بویی غیر شخصی داشته را اکنون رنگ و بوی خودمحورانه و خودخواهانه میدهد.
یاشا مونک (Yascha Mounk) استاد نظریههای سیاسی در دانشگاه هاروارد در مصاحبهای با عنوان «تغییر شیوۀ فهم ما از مسئولیت، ما را بیرحمتر کرده است» میگوید"منظور ما از مسئولیت تغییر کرده، قبلاً اینطور بود که میگفتیم “ببین، تو نسبت به غیر از خودت مسئولی"، و الآن اینطور است که میگوییم"بسیار خب، ببین، تو باید از پس نیازهای خودت بربیایی. باید مطمئن باشی پول کافی برای غذاخوردن داری و.."»[1] و این یعنی به جای اینکه به رشد خودمان، همزمان با بودن در کنار دیگران بیندیشیم و از این فضا لذت ببریم، فقط به خودمان و خواستههایمان بیندیشیم و کلاهمان را سفت بچسبیم.
این حقیقتِ ماجرایی است که ما در درون آن در حال غرق شدنیم و روز به روز در ابعاد مختلف زندگیمان بیشتر احساسش میکنیم؛ از سکبهایمان در انتخاب شغل گرفته تا ازدواج و فرزندآوری، همه و همه تحت تاثیر یک نگاه خودمحورانه قرار گرفته است.
ازدواج که در این نوشتار مورد بحث ماست واز نظر دین مبین اسلام محبوبترین و عزیزترین ساختار را دارست[2] در گذر زمان دستخوش تغییرات اساسی گردیده است؛ پدیدههایی مانند میل به تجرد دائم، سختگیریهای جوانان و خانوادههای آنان و همچنین افزایش سن ازدواج، همگی به نوعی موید این مطلب هستند که نگاه ما از یک نگاه متعالی به یک نگاه خودخواهانه تنزل پیدا کردهاست.
ما ادامه مطلب را در پاسخ به سوال یکی از کاربران انجمن رهروان ولایت که سوالی تحت عنوان “اولش ناز کرد بعدا اشکال از قیافه گرفت” مطرح کرده است ادامه میدهیم. این کاربر محترم در سوال خود اینگونه بیان داشتهاند که :” پسری 32 ساله هستم. مادرم از دختر خانمی خوشش آمده بود و شماره تلفنشان را جهت خواستگاری گرفته بود طبق هماهنگی كه صورت گرفت، با مادرم جهت خواستگاری رفتيم ولی متاسفانه در جلسه اول دختر خانم با لحن نامناسبی به درخواست مادرم كه گفتند اگر امكان دارد باهم صحبت كنيد گفتند من فعلا صحبتی نمیكنم.فردا که مادرم زنگ زدند بدون اینکه عذرخواهی خاصی کنند، گفتند مادرم الان کار دارند و فردا زنگ بزنید؛ فردا هم هر چه زنگ زدیم جواب ندادند ،بعد از دو روز که مادرم مجددا زنگ زدند، مادرش بدون هیچ درنگی گفتند دخترم از قیافه پسرت خوشش نیامده. با توجه به خواستگاریهای قبلی که داشتهام، اکنون مادرم دلسرد شدهاند. اگر امکان دارد من را راهنمایی نمایید.”
در پاسخ به سوال شما باید به همان نقیصه اساسی اشاره کنیم که در زمان حاضر منطق ما در ازدواج، همان معیارهای خودخواهانه و راحتطلابانه است در حالی که اسلام شدیدا آن را نهی کرده است و نظر ما را به سوی معیارهایی جلب کرده که سبب رشد حقیقیمان باشد؛ آنجا که نبی مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآله میفرمایند:«إذا جاءَكُم مَن تَرضَونَ خُلُقَهُ و دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ «إلاّ تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتنَةٌ في الأَرضِ و فَسادٌ كَبيرٌ؛ هرگاه كسى كه اخلاق و دينش را مىپسنديد به خواستگارى نزد شما آمد، به او زن بدهيد كه «اگر چنين نكنيد در روى زمين فتنه و فساد بزرگى پديد آيد».[3]
شما هم به احتمال زیاد مانند بسیاری از جوانان، خواسته یا ناخواسته، تاوان این نوع نگاه را پس میدهید، نگاهی که بیشتر از آنکه شما را امیدوار کند، گرد ناامیدی بر ذهنتان میپاشد.
اما راه برون رفت از این مشکلی که بیان کردهاید این است که سوالتان را به دو قسمت تقسیم کنیم.
1.درباره خواستگاری اخیر شما و جواب منفی دختر مورد نظرتان:
درباره رفتار آن دختر خانم و نحوه برخوردش با شما، فقط آن قسمتهایی مهم است که به شما ربط پیدا میکند وگرنه هیچکس به جز خود او، جواب گوی عملی که انجام میدهد نیست.
گرچه که نحوه بیان پاسخ منفی از طرف آنها چندان مناسب به نظر نمیرسد ولی به عقیده ما نیازی نیست درباره این مساله که با چه کیفیتی به شما جواب منفی دادند صحبت کنیم ولی بررسی این نکته که چرا از شما خوششان نیامده میتواند برای شما اطلاعات مفیدی را مهیا سازد که در خواستگاری بعدی به کمک شما بیاید بنابراین میتوانید این سوال را از خود بپرسید که علت آن چه میتواند باشد؟
البته طبیعی است که در پاسخ به این سوال، در عین حالی که دقیق هستید، باید واقعبین نیز باشید و باور داشته باشید که قرار نیست خودتان را محاکمه کنید بلکه هر شخص ویژگیهایی دارد که در حد توان باید در اصلاح و ارتقاء آن ویژگیها تلاش نماید و اینجاست که صحبتهای آغازین ما به کمکتان خواهد آمد که ممکن است اصلا ایراد خاصی متوجه شما نباشد بلکه این نگاه خودخواهانه آن شخص و خانوادهاش باشد که موجب شده این وصلت به وقوع نپیوندد.
2.دلسرد شدن مادرتان نیز نکته دومی است که باید بیشترین سرمایه خود را در تقویت این فضا قرار دهید.
انسانها اگر بدانند که وظیفهگرایی بر نتیجه گرایی برتری دارد، آنگاه به جای اینکه در کارهایی که به نتیجه دلخواه نرسیده است خود را ملامت کنند و فضا را تیره و تار جلوه دهند، شکر خدای را به جا میآورند که ما به وظیفه خود عمل کردیم؛ با این اقدام، هم دلشان آرام میشود و هم انگیزه پیدا خواهند کرد که این مسیر را با انرژی بیشتری طی کنند بنابراین شما باید مادر خود را متوجه این امر سازید که دارد به وظیفه خود عمل میکند و نکند با ناشکری نعمتهای اطرافش را از دست دهد.
در کنار این مساله برای ایجاد رغبت بیشتر به جهت همراهی مادر، موارد زیر را نیز رعایت بفرمایید:
1.احترام به والدین خصوصا مادر، از دستورات مهم دین است که باید رعایت شود.
2.در انجام دیگر وظایف خود نسبت به والدین کوتاهی نداشته باشید.
3.برای صحبت با مادر، وقتی را تعیین نمایید که از لحاظ روحی آمادگی کامل داشته باشد.
4.سعی کنید حرفهایتان در عین حالی که محکم و مستدل هستند، ولی با آرامش و حفظ احترام بیان شوند.
5.از واسطه های دارای نفوذ بر والدین نیز میتوانید بهره ببرید.
6.نکته نهایی و بسیار مهم این است که توکل ، توسل و دعا را نیز فراموش نکنید که در احادیث آمده اینها میتوانند مقدرات را به سمت حالات خوب تغییر دهند.
___________________________________________
1.مصاحبه ترجمه شده در وبسایت ترجمان در تاریخ ۶ اسفند ۱۳۹۶ آن را با عنوان «تغییر شیوۀ فهم ما از ’مسئولیت‘ ما را بیرحمتر کرده است» به ترجمۀ علی امیری.
2.پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله: «مَا بُنِيَ فِي الْإِسْلَامِ بِنَاءٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَعَزُّ مِنَ التَّزْوِيج»بحار الأنوار(ط - بيروت)،ج100، ص222، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
3.كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص347، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
منبع: سایت رهروان ولایت