یا زهرا
بهاران با هزار سبزه و گل آمده بود. چکاوکان سرود شادی می سرودند، و ابرها از لذت پرواز می گریستند.
ناگاه کلاغهای شوم بر گلستان عشق یورش آوردند. سروهای استقامت، ایستادگی کردند و سواران مؤمنانه جنگیدند، ایران را حال و هوای دگری بود و در گلزار شهرمان گلهای شهادت روئیده بود، در تمام جبهه ها شقایق کاشته بودند و کبوتران هر روز لاله می چیدند و راهیان کربلا هر صبح در اشتیاق وصل می سوختند. بهترین ذکر کربلائیان در مناطق عملیاتی ذکر یا زهرا(س) بود و آن هنگام که عملیاتی با نام مقدس فاطمه الزهرا(س) آغاز می شد، چه شور دگری بر قلبها حاکم می گشت. و چه شگفت!؟ که عملیاتهای پیروزمندانه با رمز زهرا(س) بود. و حکمت این شگفتی را در این جملات باید یافت: «شهید اشرفی اصفهانی رمز عملیات فتح المبین را به فرمانده نیروی زمینی پیشنهاد دادند و اظهار داشتند حضرت زهرا(س) مظهر غضب خداوند است و اگر این عملیات به نام آن حضرت شروع شود قطعا پیروز می شوید». (1)
عشق زهرایی چه عشقی است؟ و چگونه بود که توفیق شهادت در سایه سعادت عشق زهرایی نهفته بود؟ خوشا به حال آنانکه با عشق عترت 7 به شهادت رسیدند.
در ادامه به چند نمونه از عشق زهرایی در سیره شهداء می پردازیم.
پاسدار شهید فریدون کرمی متولد 1344 ش در یکی از روستاهای کرمانشاه متولد گردید و در مورخه 3/2/66 در عملیات کربلای 10 به لقاء الله پیوست. برادر شهید در باره وی می گوید: شهید کرمی عشق و علاقه عجیبی به ائمه اطهار (علیهم السلام) خصوصا حضرت فاطمه زهرا(س) داشت. و اکثر اوقات این جمله را زمزمه می کرد: «دوست دارم، دست خود را گه به صورت، گه به پهلو، گاه بر بازو بگیرم » و شگفت آنکه بر اثر ترکش توپ بعثیان به صورت، پهلو و بازو به لقاءالله پیوست.» (2)
و نمونه دیگر:
«شهید عبدالله میثمی با شروع عملیات کربلای پنج بارها می گفت: ما مزد خویش را در این عملیات خواهیم گرفت ».
همسر ایشان نقل می کند بعد از عملیات کربلای 4 خیلی نگران و ناراحت بودم، به اهواز آمدم و به خانه خواهرم رفتم، وقتی که ایشان آمد در اولین برخورد برایم آیه صبر را خواند و بعد از آن هر گاه مرا می دید سوره والعصر را می خواند، بعد از شروع عملیات کربلای پنج هم آمد و در اولین برخورد گفت: رمز عملیات به نام فاطمه زهرا(س) بوده است، بعد مفاتیح را برداشت و باز کرد. اولین صفحه زیارت حضرت زهرا(س) بود و شروع به خواندن کرد. خیلی گریه کرد پس از سه روز در همین عملیات در روز 12 بهمن 65 که مصادف با شب شهادت حضرت زهرا(س) بود به دیدار معبود شتافت ». (3)
آقای اصغر کریمی در باره شهید ایزدی می گوید:
شب عملیات کارخانه نمک بود، که ما، به موضع عراقیها نفوذ کردیم، من خمپاره انداز بودم. شهید ایزدی هم که آرپی جی زن بود به سمت راست می دوید. ناگهان یک عراقی با کلت منور، پشت او را هدف قرار داد و گلوله های آرپی جی پشت او منفجر شد.
فریاد یا زهرا(س) آخرین کلام او بود که به آسمان برخاست. (4)
1- محراب خونین باختران، ج 1، ص 102.
2- سبکبالان عاشق، اسماعیل محمدی - محمود رضا هاشمی، ص 20.
3- روزنامه رسالت،6 فروردین، شماره 3242، ص 4.
4- رک: ذوالفقار، اکبر جوانی - احمد رضا کریمیان، لشگر 14 امام حسین(ع)، 1375، ص 108.