یکم دیگه
تلخند
طرف میگفت :
یه کتاب تقویت اراده در ۱۴ روز خریدم،
دوساله اراده نکردم بخونمش??
?کانال«پاتوق معرفی کتاب»?
@book_room
مقالات و طرح های پژوهشی
شعر غدیر
ویژگی محبت خدا
همایش ملی در رابطه با کلام
نماز شب افضل است يا مطالعه و تحصيل علم؟
فقيه عارف حضرت آيةالله ملکي تبريزي (ره)
? شيخ ما مرحوم علامه انصاري در جواب به کسي که از او اين سوال را نموده بود که آيا نماز شب افضل است يا مطالعه و تحصيل علم؟! چه نيکو جواب گفته است که خطاب به او فرموده بودند: آيا تو قليان ميکشي؟! او در پاسخ گفته بود: بلي! شيخ فرموده بود: به جاي دو بار قليان کشيدن، نماز شب را بخوان
? و اين جواب متين و محکم است که در آن، به فساد اين خيال هم اشاره شده و گويا شيخ چنين گفته است که اگر تو تا اين اندازه مراقب احوال و اخلاص در اعمالت هستي، به گونهاي که برايت تشخيص اين مطلب مشکل شده که نماز شب افضل است يا مطالعه و تحصيل علم! چگونه اوقاتت را به کشيدن قليان که در اين باب اقوال مختلف است که يا حرام است و يا مکروه و يا مباح (صرف ميکني؟!) و چطور ميشود که بين دو عمل که هر دو مستحب است، به بهانه کمي وقت، يکي را ميخواهي انتخاب کني در حاليکه در جاي ديگر وقتت را به کاري که يا حرام است و يا مکروه و يا حداقل مباح است، صرف ميکني؟…
? yon.ir/5npEP
? @ofogh_howzah
ااقامه ی نمازهای واجب
اقامه برای نمازهای واجب گرچه مستحب است اما آنقدر اهمیت دارد که مراجع تقلید می فرمایند: می توان قبل از رکوع رکعت اول، نماز را شکست، ابتدا اقامه گفت و سپس نماز را آغاز کرد.
اما بسیاری از نماز گذاران اقامه نماز را نمی گویند.
مساله : اگر پیش از آنکه به اندازه ی رکوع خم شود، یادش بیاید که اذان یا اقامه نماز را فراموش کرده، چنانچه وقت نماز وسعت دارد مستحب است برای گفتن آنها نماز را بشکند.1
1. توضیح المسائل مراجع ج1 ص656 م1164
?
?کانال برداشت های نادرست از احکام?
http://eitaa.com/joinchat/39976963Ca74763d797
چگونه به استاد خود احترام بگذاریم؟
? آیه:
ٱلَّذِى عَلَّمَ بِٱلْقَلَمِ*عَلَّمَ ٱلْإِنسانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ 4و5/ علق
همان کسی که بهوسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را نمیدانست یاد داد!
? آینه
حکایت؛ ابوطالب عزیزالدین از ادباء و علماء قرن ششم هجری میگفت: در زمانی که فخر رازی به مرو آمده بود منزلتی بزرگ و آوازهای بلند و ابهتی عظیم داشت به نحویکه به احترام او کسی سخنش را قطع نمیکرد و در مقابل او نفس نمیکشید و من برای استفاده از محضر او به محضرش آمدو شد داشتم. روزی به من گفت: دوست دارم برای من درباره سلسله نسب فرزندان ابوطالب کتابی بنویسی تا آن را بخوانم چون نمیخواهم در این مورد جاهل باشم. گفتم میخواهی به صورت مشجّر انساب ایشان را ترسیم کنم یا به صورت نثر بنویسم؟ گفت: من چیزی میخواهم که آن را حفظ کنم و نوشته مشجّر قابل حفظ کردند نیست، گفتم: سمعاً و طاعةً و رفتم و کتابی را که اسم آن را «الفخری» گذاشتم، نوشتم و برایش بردم. چون آن کتاب را دید از مسند شخصی خودش پائین آمد و بر بوریائی که در آنجا بود، نشست و به من گفت تو بر این مسند بنشین. من نشستن بر آن مسند را در حضور او جسارت دانستم ولی او با نهیبی سخت مرا خطاب ساخت و گفت در جائی که من میگویم، بنشین.
از مهابت او بیاختیار در جائی که گفته بود نشستم و او در مقابل من نشست و آن کتاب را در حضور من قرائت کرد و مواردی را که برایش نامفهوم و پیچیده بود از من سؤال میکرد تا اینکه تمام کتاب را نزد من خواند و سپس به من گفت: اکنون در هرکجا که میخواهی بنشینی، بنشین، که همانا این کتاب علم است و تو در این علم استاد من هستی و من شاگرد تو که در حضورت شاگردی میکنم و استفاده میکنم و از ادب نیست که شاگرد جز روبروی استاد در جای دیگری بنشیند.
پس برخاستم و او در مسند خود نشست و من بر بوریائی که او نشسته بود نشستم.1
جاهل به روز فتنه ره خانه گم كند
عالم چراغ جامعه و چشم عالم است
1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهایی از علماء
@HawzahNews| خبرگزاری حوزه