علم و ادراک از مباحث مهمّ فلسفی است و تبیین حقیقت علم از مباحثی است که فلاسفه از دیرزمان به آن پرداختهاند. در فلسفة اسلامی نیز این موضوع مورد توجّه قرار گرفته است و در معرّفی ماهیّت و چیستی علم، آراءی گوناگونی وجود دارد. در قرآن مجید، علم یک حقیقت وجودی است که از جانب خداوند به آدمیان، بلکه به جمیع ممکنات افاضه میشود. آیات متعدّدی در قرآن به این نکته اشاره دارد که علم جمیع پیامبران و فرشتگان، بلکه جمیع آدمیان از جانب خداوند به آنان اعطا شده است که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود:
ـ وَلُوطًا آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا: و لوط را (به یاد آور) که به او حکومت و علم دادیم (الأنبیاء/ 74).
ـ وَلَقَدْ آتَیْنَا إِبْرَاهِیمَ رُشْدَهُ: ما وسیله رشد ابراهیم را به او دادیم (الأنبیاء/ 51).
ـ وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا: و هنگامى که به بلوغ و قوّت رسید، ما حکم و علم به او دادیم (القصص/ 14).
ـ وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ عِلْمًا: و ما به داوود و سلیمان، دانشى عظیم دادیم (النّمل/ 15).
ـ وَإِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ: و هنگامى که به تو کتاب و حکمت را آموختم (المائده/ 110).
ـ وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا: و علم اسماء را همگى به آدم آموخت. (البقره/ 31).
قرآن از زبان حضرت یوسف(ع) نیز میفرماید: عَلَّمَنِی رَبِّی: دانشى پروردگارم به من آموخته است(یوسف/ 37) و در باب خاتمالأنبیاء میفرماید: وَأَنزَلَ اللّهُ عَلَیْکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَعَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ: و خداوند، کتاب و حکمت بر تو نازل کرد؛ و آنچه را نمىدانستى، به تو آموخت (النّساء/ 113).
در آیة 79 سورة انبیاء، قرآن علم همة پیامبران را از جانب خدا میداند و در سورة احقاف از زبان هود نبی، نه تنها علم پیامبران، بلکه علم جمیع آدمیان، چه علم کشفی که با عبادت حاصل شود و چه علم کسبی که از طریق استاد و کتاب به دست آید، همه را از جانب خدا میداند: قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ: گفت: علم تنها نزد خداست (الأحقاف/ 23). آیة أُوتُواْ الْعِلْمَ نیز که بارها در قرآن آمده، بیانگر آن است که علم عالمیان از جانب خداست. همچنین خداوند موسی(ع) را مأمور فرمود که علم باطن را از عبد صالح خدا بیاموزد؛ بندهای که خداوند از نزد خود به او علم عطا کرده بود: فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَیْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا: در بندهاى از بندگان ما را یافتند که رحمت (و موهبت عظیمى) از سوى خود به او داده، و علم فراوانى از نزد خود به او آموخته بودیم. (الکهف/ 65).
در این گونه موارد، نکره بودن کلمة «علماً» نشانة تعظیم است؛ بدین معنا که آن مرد بهرة قابل ملاحظهای از علم داشت و بندهای بود که معلّم او خداوند بود. علاّمه طباطبائی در تفسیر این آیه میفرماید: «این علم، علمی است که غیر از خدا کسی در آن دخالتی ندارد و اموری مانند حسّ و فکر در آن واسطه نیستند، بلکه علمی غیراکتسابی و مختصّ اولیاست» (طباطبائی، 1376، ج 13: 474).
همچنین ایشان ذیل آیة شریفة قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ: بگو: آیا کسانى که مىدانند با کسانى که نمىدانند یکسانند؟ (الزّمر/ 9) میفرماید:
«در این آیة شریفه، علم داشتن و نداشتن هر دو مطلق آمده است و نفرموده علم به چه چیز، ولیکن مراد از آن بر حسب مورد آیه، علم به خداست، چون علم به خداست که آدمی را به کمال میرساند و نافع به حقیقتِ معنای کلمه است و نیز نداشتنش ضرر میرساند. امّا علوم دیگر مانند مال هستند که تنها در زندگی دنیا بهدرد میخورد و با فنای دنیا فانی میگردد» (طباطبائی، 1376، ج17: 371).
در روایات متعدّد نیز به این نکته که علم از جانب خداوند است و نیز ارزش علم اشاره شده است؛ از جمله امام صادق(ع) میفرماید: «اِنَّ اللهَ لاَ یَقبِضُ العِلمَ بَعدَ مَا یَهبِطُهُ: خداوند دانشی را که بر انسان افاضه فرموده، پس نگیرد» (کلینی، 1387، ج 1: 25). امام باقر(ع) نیز میفرماید: «عَالِمٌ یُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ أَلْفَ عَابِدٍ: عالمی که علمش مورد بهرهمندی باشد، از هفتاد هزار عابد برتر است» (همان: 22).
در پایان میتوان گفت که طبق آنچه در آیات و روایات آمده است، جمیع علوم را خداوند اعطاء میفرماید و با توجّه به اینکه علم مساوق با وجود است، به هر چیزی که وجودی عطا نموده، علم نیز عطا نموده است.
نویسنده :محمد حسین بیات