امام حسن عسكرى عليه السلام حكايت نمايد:
روزى شخصى از دوستان امام حسن مجتبى عليه السلام هديه اى به محضر آن حضرت تقديم كرد.
امام مجتبى عليه السلام هديه را تحويل گرفت ؛ و سپس اظهار داشت : من نيز مى خواهم محبّت تو را جبران نمايم ، كدامين برايت بهتر است :
آيا هديه اى كه ارزش آن بيست برابر هديه تو است ، تقديم دارم ؟
يا آن كه علمى رابه تو بياموزم تا بر آن شخص ناصبى كه در روستاى شما ساكن است ، غالب و پيروز آيى و مؤ منين آن ديار را شادمان گردانى ؟
ضمنا انتخاب هر كدام با خودت مى باشد.
و چنانچه بهترين را انتخاب كنى هر دو را به تو خواهم داد و اگر بدترين را برگزينى باز هم تو را در انتخاب هر يك آزاد مى گذارم . دوست حضرت در پاسخ گفت : ياابن رسول اللّه ! مرا علمى بياموز تا به واسطه آن در قبال آن ناصبى احتجاج كنم و بر او پيروز آيم و مؤ منين از حيرت و شرّ او نجات يابند كه همانا ارزش آن بيشتر از بيست هزار درهم خواهد داشت .
امام مجتبى عليه السلام فرمود: ارزش آن چندين برابر بيست هزار درهم است ؛ و بلكه ارزشمندتر از تمام دنيا مى باشد.
سپس علمى را به او آموخت ؛ و همچنين بيست هزار درهم نيز به عنوان هديه تقديم او نمود.
امام حسن عسكرى عليه السلام در ادامه فرمايش خود افزود: آن شخص خداحافظى كرد و رفت ؛ و پس از مناظره و احتجاج با آن ناصبى بر او پيروز شد و خبر اين پيروزى - شيعه بر ناصبى - در همه جا منتشر گرديد.
بار ديگر كه محضر امام مجتبى عليه السلام شرفياب شد حضرت به او فرمود: بهترين و بيشترين سود را برده اى : دوستى و خوشنودى خداوند و رسولش و اهل بيت عليهم السلام او را براى خود تامين كردى و نيز ملائكه و مؤ منين از تو شادمان گرديدند، نوشِ جان و گوارايت باد.(1)
1-احتجاج طبرسى : ج 1 ص 19 به نقل از تفسير امام حسن عسكرى عليه السلام ص 347.