رازیانه
خانم هایی که عطش فراوان دارند نصف قاشق چایخوری پودر رازیانه را با یک لیوان آب ولرم میل کنند و شبها کاهو و روغن زیتون و آبلیموی ترش تازه بخورند، برگ کاهو را در ناحیه کبد گذاشته تا مانع عطش گردد.
?????
?@tebiranii?
خانم هایی که عطش فراوان دارند نصف قاشق چایخوری پودر رازیانه را با یک لیوان آب ولرم میل کنند و شبها کاهو و روغن زیتون و آبلیموی ترش تازه بخورند، برگ کاهو را در ناحیه کبد گذاشته تا مانع عطش گردد.
?????
?@tebiranii?
«اللّهمّ زَينّي فيهِ بالسّتْرِ والعَفافِ»
خدايا روزي كن من را در ماہ رمضان و بہ دو چيز زينت بدہ. ستر و عفاف.
?ستر يعني اينكہ گناهان مردم را مخفي كنم. بہ ما چہ ارتباطي دارد كہ فلاني عيب دارد؟ خوش بہ حال بندهاي كہ بہ عيب خودش ميپردازد و بہ عيب ديگران كاري ندارد. اگر رفيقت هم عيب دارد بہ كسي نگو.
.
☘ در ادامہ دعا عفاف آمدہ است. عفاف يعني اينكہ گناہ نكنيم و عفت نفس داشتہ باشيم كہ گناہ نكردن است. پس بيان نكردن گناہ ديگران و داشتن عفاف اولين دعايي است كہ در اين روز از خدا ميخواهيم.
⬅️ «واسْتُرني فيهِ بِلباسِ القُنوعِ والكَفافِ»
خدايا من را بہ دو چيز مستور كن؛ يكي لباس قناعت و ديگري كفاف.
? كفاف يعني اينكہ زندگي را بگذرانيم. اگر مال و ثروت زياد داشتہ باشيم گرفتار ميشويم و اگر دستمان پيش كسي دراز باشد ذليل ميشويم پس از خدا بخواهيم كہ بہ اندازہ كفاف زندگي بہ ما بدهد.
? قناعت هم بہ انسان عزت ميدهد و كسي كہ قناعت دارد خدا او را عزيز ميكند.
⬅️ «واحْمِلني فيهِ على العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّي فيهِ من كلِّ ما أخافُ»
خدايا من را عادل كن و كاري كن انصاف داشتہ باشم و خدايا از هرچہ كہ من از آن ميترسم من را امان دہ. اگر كسي ما را تهديد ميكند بہ ما ايمني بدہ كہ كسي نتواند بہ ما تعرض كند.
⬅️ «بِعِصْمَتِكَ يا عِصْمَةَ الخائِفين»
بہ عصمت و حفظ و نگهباني خودت اي كسي كہ خائفين و ترسناكان را نگهداري ميكني، اي كسي كہ هركہ بہ تو متوسل ميشود از او نگهداري ميكني،
✨خدايا دربارہ ما اين دعاها را مستجاب بفرما.
از پیغمبر سئوال شد:
یارسول الله،ما وقتی صحبتمون، حرفمون با یکی تموم میشه،
پایان کلاممون، او را به خدا
می سپاریم، به بیان پارسی
می گوییم:
خداحافظ و به زبان عربی
می گوییم:
فی امان الله
اگر بدون خداحافظی کردن،
در وسط سخن گفتن از او جدا بشیم، نوعی بی ادبی می پنداریم.
?شما وقتی در معراج با خدا هم صحبت شدید ، پایان جمله که نمی توانستید به ذات خدا عرضه بدارید:تو را به خدا می سپارم!
آخرین جمله ی رد و بدل شده ، بین شما و خدا چه بود؟
✨حضرت فرمودند:
پایان صحبت،
خداوند سبحان به من گفت: “یاعلی"
من نیز به خدای خود ” یا علی”
گفتم.
این آخرین جمله بین من و ذات مقدس خدا بود
?منبع:کتاب سخن خدا ۷۱ - زندگانی چهارده معصوم ص ۴۹ - معراج ص۱۳?
@omeabiha1
?حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
? قرآن بالاترین کتابی است که در اختیار ماست، آیینهای است که حقیقت خود را به ما نشان میدهد، به خلاف صفحهی تلویزیون و یا آیینههای معمولی که تنها عکسِ اشیا را به ما نشان میدهند، نه حقیقت آنها را. منتهی برای دیدن حقیقت قرآن با قرآن و در قرآن، باید باطن ما کدورت و تیرگی، و چشم بصیرت ما آفت نداشته باشد. باید هم چشم و عینکمان قوی، و هم مزاج روحیمان سالم باشد، تا بتوانیم از قرآن درست برداشت نماییم.
? در محضر بهجت، ج3، ص249
Sapp.ir/bahjat_ir
eitaa.com/bahjat_ir
Gap.im/bahjat_ir
iGap.net/bahjat_ir
استاد انصاریان از سخنان خود نظاره به زمین از چشم امیرالمؤمنین علی(ع) را مورد تأکید قرار داد و گفت: از چشم امیرالمؤمنین(ع) زمین را تماشا کنید، چه کرده این انسان، تمام حقایق هستی و حقایق ملکوتی در برابرش عین خورشید وسط روز روشن بود. کل وجود امیرالمؤمنین(ع) حق است که نهج البلاغه را دارد، آن هم بخشی از فرمایشات و نامهها و کلمات قصارش است. یک دانشمند سنی میگوید: شگفتزده هستم که هفتصد سال مبلّغ فرستادند، مدرسه ساختند، پول خرج کردند، کتاب نوشتند که ارزشهای تو را به کل این عالم فراموش دهند این برای دشمنانتان، و اما دوستان و عاشقانت، چند سالی بعد از مرگ پیغمبر جرأت نداشتند اسمت را ببرند یا یک کلمه و یک خط فضائلت را بنویسند، دشمنانت هفت قرن برای پنهان کردن و نابود کردن و به فراموشی دادنت جان کندند، دوستانت هم از ترس اسمت را نبردند، اما در جهان امروز متجلیترین انسان در مغز و در علم و در نهج البلاغه و در رفتار و کردار تو هستی، هیچ جای کره زمین نیست که علی(ع) را نشناسند، این شگفتی وجودت است.
خداوند به زمین نظر ویژهای دارد
محقق و پژوهشگر نهج البلاغه به نگاه امیرالمؤمنین(ع) به کره زمین اشاره و تصریح کرد: امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «مهبط وحی الله» زمین محل فرود آمدن وحی خدا بر صد و بیست و چهار هزار پیغمبر هست و همین ارزش زمین است. خداوند به زمین نظر ویژه دارد، در صورتی که کفار، شما اینجا را برای خودتان تبدیل به طویله کردید و علفخور و هار و دندانتیز و شاخزن شدید، اما انبیاء و ائمه و اولیاء و مردم مؤمن مملکت ما و مردم مؤمن واقعی مملکتهای دیگر زمین را برای خودشان تبدیل به دری برای ورود به رحمت پروردگار عالم کردند. «مهبط وحی الله و مصلی ملائکة الله» زمین جایی است که فرشتگان میآیند در این خاک نماز میخوانند و برمیگردند.
زمین محل تجارت عاشقان خداست
استاد انصاریان در پایان گفت: «مصلی ملائکة الله و ماتجر اولیاء الله» زمین محل تجارت عاشقان خداست که با عمر و بدنشان تجارت عبادتی، خدمتی و محبتی دارند. «وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْض» زمینی که برای شما آفریدم نشانه رحمت الله است بنابراین مراقب باشید که روی بستر رحمت الله چه میکنید، چه حرفی میزنید، چه را نگاه میکنید، چه میخورید و با مردم و فرزند و همسر چه رفتاری دارید.
منبع سایت حاج آقا انصاریان
ممکن است شبههای مطرح شود که اگر همه حسنات از جانب خداست و خداوند خطاب به پیامبر خود میفرماید این تو نیستی که در میدان نبرد تیر پرتاپ میکنی بلکه خداست که این کار را انجام میدهد[1]، پس انسانها در سرنوشت و اعمال خود چه نقشی دارد؟ اگر اینگونه است، پس جزاء و پاداش الهی که به انسانها داده شده است در برابر چیست؟ اگر اعمال نیک را خداوند انجام داده است، پاداش هم از آنِ اوست، انسان چه نقشی دارد.
در جواب باید گفت: نسبت دادن حسنات به خدای متعال به معنای سلب اختیار از انسان نیست چرا که انسان دارای اختیار است و در انجام اعمال حسنه نقش انسان پذیرش و قبول کردن عمل با قدرت انتخاب و اختیار خود است. اگر نور الهی و تجلیات خداوند را پذیرفت، مؤمن میشود. ولی اگر رد کرد، کافر میشود. ایمان و کفر دایر مدار قبولی است. در صورت پذیرش، مصاحِب و انیس خداوند میشود و در صورت رد کردن کافر میشود. کفر یعنی بین خود و خداوند پرده افکندن، یعنی «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز».
در خانهٔ دل اگر خداوند را مهمان کردیم، تمام اعمال و حالات ما الهی میشود. وجود ما، هویت ما، روح و جانمان الهی میشود. تمام حسنات و نیکیها وارد این خانه میشود.
«الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْكِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَيْرَ اللَّه»[2]
اما اگر شیطان را مهمانِ خانهٔ دل کردیم، در واقع تمام رذائل و سیئات را وارد آن کردیم. دست او را برای دروغ، تهمت، ظلم، بداخلاقی و هر گناه دیگری باز گذاشتیم. قلب آدمی حرم خداست نه حرم شیطان و مهمان ناخوانده را نباید وارد آن کرد. پروردگار عالم، خلقت ما را آمیخته با شیطان خلق نکرد، ذرهای از وجود او در طینت و سرشت انسان نیست. { خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ }[3] طبع آدمی تناسب با شیطان ندارد. انسان را از خاک پاک آفرید و چراغ فطرت را در او برافروخت. { فِطْرَةَ اللهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيهَا }[4]
هر انسانی با فطرت پاک به دنیا میآید، اگرچه پدر و مادرش کافر باشند «كلُ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ».[5] در کنار این فطرت و سرشت الهی، خداوند متعال اختیار را هم در نهاد انسان قرار داد. با اختیار خود، یا شیطان را مولای خود قرار میدهد و در حزب او جای میگیرد و دچار خسران و شقاوت میشود { أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيطَانِ هُمُ الْخـَاسِـرُونَ }[6] و یا پروردگار عالم را مولای خود قرار میدهد و به سعادت و فلاح میرسد { فَإِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغَالِبُونَ }[7] باید به فطرت و سرشت پاک خود رجوع کرد و بیگانه را در آن راه نداد.
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد آنـچه خود داشت زبیگانه تمنا میکرد
بـیدلی در هـمه احـوال خدا با او بود او نمـیدیـدش و از دور خدایا میکرد
(حافظ شیرازی)
ماه مبارک رمضان بهترین فرصت برای بازگشت به فطرت است اگر این ماه، ماه مهمانی خداست ما نیز خداوند را مهمان خانه دل خود کنیم؛ دست خود را از دست شیطان رها کنیم و به دامن او پناه ببریم. امام رضا(ع) در ادامه روایت مورد بحث میفرماید: به راستی اگر انسان در ماه مبارک رمضان که ماه رحمت، ماه اسلام و ماه طهارت و تمحیص، خود را پاک و تصفیه نکند در کدام ماه میتواند به طهارت و پاکی خود بپردازد؟ اگر در این ماه آمرزیده نشد و بعد دستش از این دنیا کوتاه شد چه سرنوشتی در انتظارش خواهد بود؟ اگر در این ماه، زیر سایهٔ رحمت ویژه خداوند به خود نپردازد و دنبال کمال خویشتن نباشد کی و کجا تواند؟
ای خسته، درون تو نهالی است کز هستی آن تو را کمالی است
ای سایـه نشیـن هـر درختـی بنـشین به کنـار خویش لختی
(اقبال لاهوری)
پی نوشت
—————————————————————
[1] . انفال(8): 17.
[2] . جامع الاخبار «شعیری»: 185.
[3] . اعراف(7): 12؛ «گفت: مرا از آتش پدید آوردی و او را از گِل آفریدی».
[4] . روم(30): 30؛ «و بر فطرت الهی که مردم را بر آن آفریده ملازم و پابرجا باش!».
[5] . عوالى اللئالى: 1/35، حدیث 18؛ بحارالأنوار: 3/ 281، باب11، حدیث 22.
[6] . مجادله(58): 19؛ «آگاه باشید که حزب شیطان هم آنان زیانکارانِ واقعیاند!».
[7] . مائده(5): 56؛ «پس همانا پیروزمندان حزب خداوندند».
مطالب فوق برگرفته شده از کتاب:
حسنات و سیئات
نوشته استاد حسین انصاریان
آلبرت انیشتین
گاه مدرسه را فقط وسیله ای برای انتقال حد اکثر ی از دانش آموزان و معلومات موجود در نسل حال رشد می دانند .اما این درست نیست زیرا معلومات چیزی مرده است ، حال آنکه مدرسه باید با زندگان سرو کار داشته باشد .
جان دیویی
دانش در آموزشی که با تفکر پیوند نخورده ، مرده و جامد و مانع تفکر است و کسی که ذهنش را با چنین دانشی پر کند هیچ گاه از تفکر مستقل بهره مند نخواهد شد .
ژان پیاژه
هرگاه چیزی را به کودک آموزش می دهیم مانع تفکر شده ایم تا او آن را کشف کند .
جعفر حبیب اللهی ” محقق ومدرس دانشگاه علوم پزشکی،":
رشدعلم محصول کارهای پژوهشی است وکمیت وکیفیت تحقیقات علمی وپژوهشی درهرجامعه ای زمینه سازتوسعه وپیشرفت آن جامعه است .”
به گفته “منوچهر فرهنک"،پژوهشگرواقتصاددان،"این پژوهش است که تمدن بشری راایجادکرد و دایره نفوذ انسان رادرکاینات گسترش داد. اگر انسان امروز قادر به رفتن به فضاست ، این موفقیت حاصل چیزی جزپژوهش نیست.پژوهش مهم ترین راه کشف ورفع مشکلات کشور است.
آیت الله سید محمد غروی عضو جامعه مدرسین قم:
ارتقای فرهنگ و تمدن هر جامعهای در سایه گسترش علم و توسعه بخشی به آن میسر خواهد شد و مهمترین ابزار در راه توسعه علم، تحقیق و پژوهش است.”
پژوهش، دستیابی به افقهای جدید، با روشی قابل دفاع در سایه خلاقیت است
بنجامین فرانكلین:
اگر به من بگویی، فراموش می كنم
اگر یادم بدهی، به خاطر میآورم
اما اگر درگیرم كنی، یاد میگیرم
فردوسی
ز هر کشوری گرد کن مهتران
از اختر شناسان و افسونگران
سخن سر بسر مهتران را بگوی
پژوهش کن و راستی بازجوی
محمدبن خلیلان در نقل روایات اهتمام داشت و احادیث را بهواسطه پدر و اجدادش نقل میکرد؛ این بیوت محدثین شیعه در دوران ائمه اطهار(ع) و عصر غیبت صغری زندگی میکرد و با نواب خاص امام زمان(عج) ارتباط داشت و از موالیان و محارم اسرار امامان معصوم(ع) بودند.
محمد بن خلیلان در بغداد که در آن زمان آن را دارالسلام میخواندند ساکن بوده و احادیث ائمه(ع) را در آن سرزمین پخش میکرده است و در آن از مبلغان و مروجان فرهنگ مهدویت بود چنانچه درباره تاریخ مسعود حضرت مهدی(ع) و مادر نرجس خاتون(س) احادیثی را روایت کرده که شیخ صدوق آنها را با واسطه در کتاب «کمالالدین و تمامالنعمه» آورده است. شیخ صدوق از شاگردان محمد بن خلیلان بوده که احادیث او را در کتابهایش نقل کرده است.