ریحانه الزهرا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

می خواهم تا روز قیامت در حریم مولایم بیارامم....

23 آذر 1396 توسط ریحانه

 ابوریاض یکی از افسران عراقی میگه: توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست. فرمانده مان با دیدن من خبر کشته شدن پسرم رو بهم داد.خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه ، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم. اونا رو چک کردم ، دیدم درسته. رفتم جسدش رو ببینم. کفن رو کنار زدم ، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده، اشتباه شده ، این فرزند من نیست!! افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه می زنی؟! کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحّت اونها بررسی شده! هر چی گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد.من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم.به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم. اما وقتی به کربلا رسیدم ، تصمیم گرفتم زحمت ادامه ی راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم. چهره ی آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می کشید ، دلم را آتش زد. خونین و پر از زخم ، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحه ای برایش خواندم و رفتم. سال ها از آن قضیه گذشت وخبری از فرزندم نیافتم تا این که جنگ تمام شد و خبر زنده بودن او به دستم رسید. فرزندم سرانجام در میان اسرای آزاد شده به عراق بازگشت.از دیدنش خوشحال شدم وشاید اولین چیزی که به او گفتم این بود که چرا کارت هویت وپلاکت را به دیگری سپردی؟! وقتی او ماجرای کارت هویّت وپلاکش را برایم تعریف کرد ، موبر بدنم راست شد. پسرم گفت:من توسط جوانی بسیجی اسیر شدم.او با اصرار از من خواست تا کارت هویّت وپلاکم را به او بدهم؛ حتی حاضر شد در قبالش به من پول بدهد. وقتی آن ها را به او دادم، اصرار می کرد که حتماً باید قلباً راضی باشم.من هم به او گفتم درصورتی راضی خواهم شد که علت این کارش را بدانم.او حرف هایی به من زد که اصلاً در ذهنم نمی گنجید.او با اطمینان گفت: من دو یا سه ساعت دیگر شهید می شوم وقرار است مرا در جوار مولایم حضرت ابا عبدالله الحسین(صلوات الله علیه) دفن کنند. می خواهم تا روز قیامت در حریم مولایم بیارامم. دیگر نمی دانم چه شد و او چه کرد اما ماجرا همین بود که گفتم.

?[دفاع پرس ، خبرگزاری دفاع مقدس ، تاریخ 25 فروردین 1394 ]

برداشته شده از کانال مبلغان

 نظر دهید »

ویروس

18 آذر 1396 توسط ریحانه

 ‌ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﻧﻼﯾﻨﻪ …

ﮐﺎﻓﯿﻪ … 

ﺩﻟﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺭﺳﺎﻧﯽ ﮐﻨﯽ …

ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﮏ ﺗﮏ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﺑﻮﺩﻩ

ﻭ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ …

ﺍﮔﺮ ﺩﯾﺪﯼ ﺧﻂ ﻫﺎ ﺷﻠﻮﻏﻪ ﻭ ﺣﺲ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﻧﻤﯿﺎﺩ،

ﺍﺯ ﭘﺴﻮﺭﺩ ” ﺧﺪﺍﯾﺎ ﭘﻨﺎﻫﻢ ﺑﺪﻩ ” ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻦ …

ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﺴﻮﺭﺩ ﺣﺴﺎﺳﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﻧﻮﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻩ !

ﮔﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺣﺲ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻗﻄﻊ ﺷﺪﻩ !

ﻣﺸﮑﻞ ﺍﺯ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﻧﯿﺴﺖ

ﺩﻝ ﻣﺎ ﻭﯾﺮﻭﺱ ﮔﺮﻓﺘﻪ….

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا 

بحق محمد و آل محمد صلوات علیهم اجمعین

 نظر دهید »

​از عوام می ترسم...

18 آذر 1396 توسط ریحانه

علامه سید مرتضی عسکری علیه الرحمه والرضوان خاطره ای به شرح ذیل از آیت الله العظمی خویی رضوان الله تعالی علیه تعریف میکرد  : 

می فرمود : در نجف بودم کاروانی سنی مذهب از ترکیه آمده بودند و در صحن حضرت امیر علیه السلام نماز می خوانند.

آیت الله خوئی به من گفت: دلم می خواست به خاطر این حدیث ( کسی که پشت سر  آن ها نماز بخواند انگار پشت سر رسول خدا نماز خوانده است _  کافی جلد ۳ ص ۳۸۰ طبع اسلامیه) بروم در صف اول آنها نماز بخوانم ولی از عوام می ترسم.

 برداشته شده از کانال موسسه پیام یاسین 

 نظر دهید »

جهاد با نفس در نماز جمعه

17 آذر 1396 توسط ریحانه

مرحوم تسترى (شوشترى) فرزندش را خيلى دوست مى‏داشت اتفاقاً مريض شد و ايشان به نماز جماعت آمد براى اداء نماز جمعه وقتى به اين آيه رسيد (يا ايها الذين آمنوا لا تلهكم اموالكم و لا اولادكم عن ذكر الله) اين آيه را چند مرتبه تكرار كرد. وقتى از او سؤال كردند گفت وقتى به اين آيه رسيدم فرزندم به ذهنم آمد لذا مجاهده با نفس كردم با تكرار اين آيه تا حدى كه فرزندم را در مقابل خود به عنوان مرده حساب كردم آنگاه از اين آيه گذشتم.

گلشن ابرار ج 3 ص 104 سفينه ج 6 ص 60

 نظر دهید »

صلوات

17 آذر 1396 توسط ریحانه

 نظر دهید »

اگر پيش از ملاقات قائم (عج) بميرم!

17 آذر 1396 توسط ریحانه

عبدالحميد واسطی نقل می كند، به امام محمد باقر عليه السلام عرض كردم: به خدا قسم دكان های خود را به انتظار ظهور امام زمان (عج) رها كرديم، تا جايی كه اكنون چيزی نمانده از فقر و بيچارگی، دست گدايی پيش مردم دراز كنيم!

امام فرمود: اين عبدالحميد! آيا گمان می كنی اگر كسی خود را وقف راه خدا كند، خداوند راه روزی را به روی او نمی گشايد؟ والله! خداوند در رحمت خود را به روی او خواهد گشود.

رحمت خدا بر كسی كه خود را در اختيار ما گذاشته و ما را و امر ما را زنده نگه می دارد.

عرض كردم: اگر من پيش از آنكه به ملاقات قائم شما مشرف گردم، بميرم، چگونه خواهم بود؟

فرمود: هر كدام از شما كه می گويد: اگر قائم آل محمد (عج) را ببينم به ياری او بر می خيزم، مانند كسی است كه در ركاب او شمشير بزند و كسی كه در ركاب وی شهيد گردد، مثل اين است كه دوبار شهيد شده است.

در روايت ديگری نقل شده: مثل كسی است كه در ركاب او شمشير زند؛ بلكه مثل كسی است كه با وی شهيد شود.

بحار، ج 52، ص 126

 نظر دهید »

الگوی بزرگ

17 آذر 1396 توسط ریحانه

روزی یكی از مردم شام وارد مدینه شد و دید امام حسن علیه السلام بر اسبی سوار است ، شروع كرد او را مورد لعنت قرار دهد اما امام علیه السلام چیزی به او نگفت . وقتی بدگوئی او به پایان رسید آن حضرت جلو رفت و بر او سلام كرد و خندید و فرمود: ای پیرمرد گمان می كنم در اینجا غریب باشی و شاید اشتباه گرفته ای . اگر از آنچه گفتی طلب عفو كنی تو را می بخشیم و اگر از ما در خواستی داشته باشی عطا خواهیم كرد، اگر راهنمائی بخواهی تو را راهنمائی می كنیم و اگر كاری داشته باشی برای تو انجام می دهیم ، اگر گرسنه باشی تو را سیر خواهیم كرد و اگر عریان باشی تو را خواهیم پوشاند، اگر نیازمند باشی تو را غنی می كنیم و اگر مسكن بخواهی تو راجای خواهیم داد، اگر هر حاجتی داری بر آورده می كنیم و اگر مسافری به سوی ما بیا و اثاث خود را نزد ما بگذار و مهمان ما باش تا وقت رفتن آنها را به تو باز می گردانیم زیراما جای وسیع و مال فراوان داریم . وقتی آن مرد این سخنان امام علیه السلام را شنید گریه كرد و گفت : اشهدانك خلیفه اللّه فی ارضه ، اللّه اعلم حیث یجعل رسالته (شهادت می دهم كه تو خلیفه خدا در زمین او هستی خدا بهتر می داند كه رسالتش را در چه كسی قرار دهد) تا به حال تو و پدرت مبغوضترین خلق خدا در نزد من بودید اما الان تو بهترین خلق خدا نزد من می باشی و اثاث و لوازم خود را به منزل آن حضرت برد و تا زمانی كه درمدینه بود مهمان آن حضرت بود و از معتقدان به محبت او گردید.

نويسنده: سید امیرحسین کامرانی راد
منبع: راسخون

 نظر دهید »

بیت المقدس

17 آذر 1396 توسط ریحانه

​شهر بیت المقدس که پیش از اسلام به نام هایی؛ چون اورشلیم و ایلیا نیز خوانده می شد، از جمله شهرهایی است که هر یک از ادیان اسلام، مسیحیت و یهود، تقدس خاص و ویژه ای برای آن قائل اند. در این شهر تپه ای وجود دارد که به تپۀ موریا شهرت دارد و در بالای آن، مکانی است که به مجموع محدودۀ آن، حرم شریف گفته می شود. این مکان، جایگاه های زیارتی بسیاری دارد که تعدادی از آنها از اهمیت بیشتری برخوردارند. این مکان، مقدس ترین بخش شهر برای مسلمانان است.در قسمت جنوب غربی حرم نیز دیواری وجود دارد که از سنگ های بزرگی ساخته شده است که برای یهودیان تقدس بسیار دارد؛ آنان معتقدند که این دیوار تنها قسمت بازمانده از هیکل سلیمان است؛ لذا این مکان به صورت تمام وقت به روی بازدید کنندگان باز بوده و یهودیان در کنار آن به دعا و ندبه می پردازند؛ و به همین دلیل به آن دیوار ندبه و در عربی حائط المبکی و در زبان انگلیسی به آنWestern Wall ، گفته می شود. در میان مسلمانان نیز معروف است که پیامبر در شب معراج، براق خود را بر این دیوار بست. البته ما دلیلی بر این مطلب نیافتیم. در مورد بستن براق در تاریخ تنها این گونه آمده:«پیامبر براق خود را به حلقه ای بست که انبیاء گذشته چهارپایان خود را بدان می بستند».

در هر صورت این دیوار بیشتر برای یهودیان معتبر است و آنان این مکان را بسیار مقدس و با ارزش می دانند.

اما مسیحیان، مکانی در شهر بیت المقدس که آن را کلیسای قیامت می نامند، مقدس ترین مکان شهر می دانند و آن همان مکانی است که به اعتقاد مسیحیان، عیسی در آن جا به صلیب کشیده شده و از آن جا به آسمان رفت. این مکان نیز همیشه توسط مسیحیان مقدس بوده است.

در قسمت جنوبی حرم شریف، مکانی وجود دارد که آن را مسجد الاقصی می نامند. این مسجد با گنبدی تقریباً سبز رنگ مزین شده و از نظر معماری بنایی جالب توجه است. بنای این مسجد توسط عبدالملک مروان نهاده شد. این بنا به مرور زمان آسیب های جدی به خود دید که در دوره های مختلف نیز مورد بازسازی قرار گرفت، امّا همان گونه که بیان شد، این مکان با این که اسم مسجد الاقصی را به همراه دارد، اما به هیچ عنوان تمام مسجد الاقصی نیست، بلکه بخشی از مسجد الاقصی است که در اسلام، مقدس شمرده شده است.

سایت.اسلام کوئست. ابن الأثیر، عز الدین أبو الحسن على بن ابى الکرم، الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 52، بیروت، دار صادر، دار بیروت، 1385/1965

 نظر دهید »

چشم زخم

16 آذر 1396 توسط ریحانه

استاد محمدعلی مجاهدی نقل کرده اند:

یک سال به اتفاق همسر و دختر چهار ساله‌ام عازم مشهد مقدس شده ‌بودیم. در همان روز ورود به مشهد بلافاصله پس از عتبه بوسی  علی بن موسی الرضا علیه السلام ، توفیق زیارت آقای مجتهدی را پیدا كردیم.
دخترم لباس عربی چین داری به تن داشت و درحیاط خانه سرگرم بازی بود. 
 آقای مجتهدی رو به من و همسرم كرده، فرمودند:

چرا در حق این كودك معصوم ظلم می‌كنید؟!

شنیدن جمله عتاب آمیز آن مرد خدا برای ما بسیار سنگین آمد! زیرا در حد توانی كه داشتیم چیزی از دخترمان فرو گذار نمی‌كردیم.

هنگامی كه آن مرد خدا تعجب ما را دید، فرمود:

این بچه دارد از بین می‌رود! طبیعت كودك خیلی لطیف است و تاب چشم زخم ندارد…!

از شنیدن این مطلب، تعجب من و همسرم بیشتر شد زیرا به چشم خود می‌دیدیم كه دخترمان با شادی كودكانه خود سرگرم بازی كردن است و مشكلی ندارد!

دقایقی گذشت ناگهان دخترم نقش زمین شد و رنگ چهره‌اش تغییر كرد و نفسش به شماره افتاد!

 من و همسرم از دیدن این صحنه به اندازه‌ای دست و پای خود را گم كرده ‌بودیم كه نمی‌دانستیم چه باید بكنیم؟!

حضرت آقای مجتهدی آمدند و دخترم را در آغوش گرفتند و در حالی كه ذكری را زمزمه می‌كردند، بر روی او می‌دمیدند!

دخترم پس از چند دقیقه‌ای، رفته ‌رفته حالت طبیعی خود را پیدا كرد و باز سرگرم شیطنت‌های كودكانه خود شد!

حضرت آقای مجتهدی در حالی كه ما را به صرف میوه دعوت می‌كردند، رو به همسرم كرده فرمودند:

خانم همشیره! لزومی ندارد كه این لباس زیبا را بر تن این كودك كه خود بسیار زیبا است بپوشانید و بعد او را از میان كوچه و بازار عبور دهید و نظر مردم را به طرف او جلب كنید! 

وآنگهی چرا به هنگام بیرون آمدن از خانه صدقه ندادید؟! می دانید كه صدقه، رفع بلا می‌كند!

آن مرد خدا راست می‌گفت. هنگامی كه به دیدار او می‌رفتیم در بین  راه بسیاری از افراد دختر خردسالم را به هم نشان می‌دادند و سرگرم تماشای او می‌شدند و ما از این مطلب غافل بودیم كه به دست خودمان داریم برای او درد سر ایجاد می‌كنیم…

داستانهایی از کرامات شیخ جعفر مجتهدی ره

 نظر دهید »

طلب روزی حلال، صدقه است!

16 آذر 1396 توسط ریحانه

امام زين العابدين عليه السلام سحرگاه در طلب روزی از منزل خارج شد، عرض كردند: يابن رسول الله! كجا می رويد؟

فرمود: از منزل بيرون آمدم تا برای خانواده ام صدقه ای بدهم.

عرض كردند: چطور به خانواده تان صدقه می دهيد؟

فرمود: هركس از راه حلال روزی را به دست آورد (و برای خانواده خود خرج نمايد) در پيشگاه خداوند برای او صدقه محسوب می شود!

 بحار، ج 46، ص 67

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 20
  • 21
  • 22
  • ...
  • 23
  • ...
  • 24
  • 25
  • 26
  • ...
  • 27
  • ...
  • 28
  • 29
  • 30
  • ...
  • 34
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

ریحانه الزهرا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • اقتصاد مقاومتی
  • بارداری
  • تمثیل
  • خانواده
  • سخن عالمان
  • شبهه
  • شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • عمومی
  • قرانی
  • مناسبتی
  • مناسبتی
  • مهدویت
  • مهدویت حدیث
  • نهج البلاغه
  • پژوهش یار
    • فراخوان
    • مطالعه
    • معرفی سایت
    • معرفی محقق
    • معرفی نرم افزار
    • معرفی کتاب
    • مقاله نویسی
      • ارجاع دهی
      • انتخاب عنوان و موضوع مقاله
      • فهرست منابع
      • مقدمه
      • چکیده
      • کلیدواژه
  • گل و گیاه

Random photo

خرفه سبزی حضرت زهرا (س)
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس