ریحانه الزهرا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

دلت پاک باشه!

21 خرداد 1397 توسط ریحانه

✨﷽✨

‌ ﺑﻌﻀﯽ ﻫـﺎ ﻣﻴﮕﻦ ‌ : 

ﺑﺎﺑﺎ ﺩﻟﺖ ﭘﺎﮎ ﺑﺎﺷه، کافیه!

نماز هم نخوندی نخون…

روزه نگرفتی نگیر.

به نامحرم نگاه کردی اشکال نداره و..

فقط سعی کن دلت پاک باشه!!❤️
ﺟﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﻗــــﺮﺁﻥ :?
ﺁﻧﮑﺲ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، ﺍﮔﺮ ﻓﻘﻂ ﺩﻝ ﭘﺎﮎ برایش ﮐﺎﻓﯽ ﺑﻮﺩ ﻓﻘﻂ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺁﻣﻨﻮﺍ  ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﮔﻔﺘﻪ :?
[ ﺁﻣَُﻨﻮﺍ ﻭَ ﻋَﻤِﻠُﻮﺍ ﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺤﺎﺕ ]

ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻢ ﺩﻟﺖ ﭘﺎﮎ ﺑﺎﺷﺪ ،

ﻫﻢ ﮐﺎﺭﺕ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ .
? @resale_hamrah

 نظر دهید »

کارهاتو بسپار به خدا

17 خرداد 1397 توسط ریحانه

دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت: مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش…
 بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت: چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می‌دی، می‌تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.
ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلات‌ها خجالت می‌کشه گفت: “دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار” دخترک پاسخ داد: “عمو! نمی‌خوام خودم شکلات‌ها رو بردارم، نمی‌شه شما بهم بدین؟ “
بقال با تعجب پرسید: چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می‌کنه؟
و دخترک با خنده ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!
یادمان باشد کارها را بسپاریم به خدای مهربان و بزرگ چرا که  مشت خدا از مشت ما بزرگتراست !
@hekaayat

 نظر دهید »

داستانک

15 خرداد 1397 توسط ریحانه

پيرمرد هر بار كه ميخواست اجرت پسرك واكسیِ كر و لال را بدهد، جمله ای را براي خنداندن او بر روي اسكناس مينوشت. اين بار هم همين كار را كرد. پسرك با اشتياق پول را گرفت و جمله‌ای را كه پيرمرد نوشته بود، خواند. روی اسكناس نوشته شده بود: وقتي خيلي پولدار شدی به پشت اين اسكناس نگاه كن. پسر با تعجب و كنجكاوی اسكناس را برگرداند تا به پشت آن نگاه كند. پشت اسكناس نوشته شده بود: كلك، تو كه هنوز پولدار نشدی. پسرك خنديد با صدای بلند، هرچند صدای خنده خود را نمیشنيد.
همیشه پر از مهربانی بمان و دلیل شادی دیگران باش، حتی اگر هیچکس قدر مهربانیت را نداند، این ذات توست که مهربان باشی، تو خدایی داری که به جای همه برایت جبران میکند.
@soundoflife

 نظر دهید »

رفیق بد

14 خرداد 1397 توسط ریحانه

✍ آیت‌الله مجتهدے :

دو ڪیلو قند و یڪ کیلو زعفران را

بگذار ڪنار پیت نفت صبح ڪہ شد

دیگر نمےتوان از آنها استفاده ڪرد

رفیق بد هم همین طور است

براے انسان ضرر دارد
°•کپی با ذکر #صلوات آزاد است•°

?معراج المؤمنین?

@meeraj

 نظر دهید »

سنگ وجود

13 خرداد 1397 توسط ریحانه

?چوپانی هر روز گوسفندانش را به صحرا می برد عادت داشت تا در یک مکان معین زیر یک درخت بنشیند و گله را برای چرا در اطراف آنجا نگه دارد. 

?زیر درخت سه قطعه سنگ بود که چوپان همیشه ازآنها برای آتش درست کردن استفاده می کرد و برای خود چای آماده می کرد هر بار که او آتشی میان سنگها می افروخت متوجه می شد که یکی از سنگها مادامی که آتش روشن است سرد است

?امادلیل آن را نمی دانست چند بار سعی کرد با عوض کردن جای سنگها چیزی دست گیرش شود

?اما همچنان در هر جایی که سنگ را قرار می داد سرد بود . تا اینکه یک روز وسوسه شد تا از راز این سنگ آگاه شود . تیشه ای با خود برد و سنگ را به دو نیم کرد…

?آه از نهادش بر آمد میان سنگ موجودی بسیار ریز مانند کرم زندگی می کرد . 

?رو به آسمان کرد و خداوند را در حالی که اشک صورتش را پوشانده بود شکر کرد و گفت: خدایا ای مهربان تو که برای کرمی این چنین می اندیشی وبه فکر آرامش او هستی پس ببین برای من چه کرده ای و من

?هیچگاه سنگ وجودم را نشکستم تا مهر تو را به خود ببینم .
???

? نسیم وحی ?

?? @mfatematozzahra

? اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــر

 نظر دهید »

جاذبه مرموز

09 خرداد 1397 توسط ریحانه

 در مسیر زندگی با فراز و نشیب‌های گوناگون روبه‌رو شده، در محیط‌ های رنگارنگ قرار گرفته‌ام. ولی پیوسته حس می‌کردم که دست ناپیدایی مرا از هر پرتگاه خطرناک نجات می‌دهد و جاذبه مرموزی از میان هزارها مانع بیرون کشیده، به سوی مقصد هدایت می‌کند.

من اگر خارم و گر گل، چمن آرایی هست

که از آن دست که می‌پروردم می‌رویم…
علامه طباطبایی (ره)
? @ofogh_howzah

 نظر دهید »

داستان شب

08 خرداد 1397 توسط ریحانه

 ↫در سال 1369 زلزله وحشتناکی در رودبار و منجیل آمد. در روستایی مردی در زیر آوار مانده بود. که بعد از 5 روز گرسنگی و تشنگی به طرز معجزه‌آسایی نجات یافت.
? ↫وقتی از او پرسیدند چطور امید خود را از دست نداد و زنده مانده؟

گفت: «من با آنکه زیر آوار بودم بعد از مدتی تلاش و تقلی دیدم صدای مرا کسی نمی‌شنود. سعی کردم اندک انرژی مانده‌ام را با صدا و داد از دست ندهم.»
? ↫صبر کردم و منتظر شدم. از دور دست صدای کلنگ می‌شنیدم که کسی آوار را برمی‌دارد. یقین کردم همان روز، همان مردِ کلنگ به دست، سمت خانه‌ی من هم خواهد آمد. هر لحظه به امید صدای کلنگ زنده بودم و روحیه‌ام را از دست ندادم تا که به فضل خدا مرا هم یافتند و نجات دادند.
? ↫در کوره‌راه مشکلات نیز هر چند مشکلات در همان لحظه حل نمی‌شوند، ولی بدانیم که صدای کلنگ امید به خدا همیشه هست اگر آن را بشنویم، هرگز از زندگی ناامید نخواهیم شد. شاید کسان دیگری که در زیر آوار بودند اگر به صدای آن کلنگ گوش کرده و امید می‌بستند، آن‌ها هم زنده مانده و از دنیا نرفته بودند.

?: @resale_hamrah

─═इई ???ईइ═─

 نظر دهید »

حقیقتی فراموش شده !

08 خرداد 1397 توسط ریحانه

ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﮐﻔﺸﻬﺎیﮔﺮﺍﻧﻘﯿﻤﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ می گریست. 
ﻧﺰﺩﯾﮑﺶ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ :
✨” ﺍﯾﻦ ﻫﻢ می گذرد"!✨
ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ .
ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﺧﻂ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﭼﻨﺪﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﻫﯿﺰﻡ می فروختم. ﺣﺎﻝ ﺻﺎﺣﺐ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ. 
ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ: ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺮﮔﺸتی؟!
ﮔﻔﺖ: ﺁﻣﺪﻡ ﺗﺎ ﺑﺎﺯ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ : 
? “ﺍﯾﻦ ﻫﻢ می گذرد."?
? مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
?@pasokhgoo1 ?

 نظر دهید »

معلم

06 خرداد 1397 توسط ریحانه

اگه انسان چشمشو باز کنه و خوب✨نگاه کنه

 تمام هستی ، معلمش?میشه

#کلامی_از_جنس_نور
? @ostadazimi_ir ?

 نظر دهید »

تپه سلام

06 خرداد 1397 توسط ریحانه

?آیا می‌دانید چرا به تپه سلام، تپه سلام✨ می‌گویند؟
به محل نخستین رؤیت گنبد و گلدسته‌های حرم و عرض سلام? و ارادت به آستان امام رضا (علیه السلام)، «تپه سلام» گفته می‌شود. 

در گذشته، زائران با مشاهده گنبد و گلدسته‌های حرم مطهر از فراز این تپه، سلامی از راه دور، نثار امام مهربانی‌ها می‌کردند. سلام دادن از این مکان، نشانه سلامتی و حاصل شدن مقصود نیز بوده است. 
?روستای «تپه سلام» از توابع دهستان میامی بخش رضویه مشهد، در بیست کیلومتری جنوب و جنوب شرقی مشهد واقع است. مکان‌های متعددی در این ناحیه به این نام شناخته شده که معروف ترین آن‌ها همین تپه است که بر سر راه قدیم نیشابور به مشهد، پیش از طرق قرار دارد. 

سنگ سیاه و بلندی بر روی این تپه وجود داشته که زیارت نامه حضرت رضا (علیه السلام) بر روی آن حک بوده است. زائران به نشانه رسیدن و گذر از این تپه بر هرم‌های سنگی بی شمار آن سنگی می افزودند. در راه بازگشت از مشهد نیز زائران در همین مکان زیارت وداع، می‌خواندند. 
?«تپه سلام» مکانی ناشناخته نبوده؛ حتی سفرنامه‌نویسان اروپایی نیز هیجان زیادی برای دیدن آن داشته‌اند؛ و در سفرنامه‌های خود به آن اشاره کرده‌اند. 

امروزه به سبب تغییر راه‌ها و سهولت سفر به مشهد، برگزاری سنت گذشته در این مکان از رونق افتاده؛ اما نام «تپه سلام» همچنان باقی مانده است. 
?منبع( با اندکی تلخیص): آیین‌های حرم مطهر رضوی؛ علی اخوان مهدوی، رضا نقدی
#حرم_گردی

✅کانال حرم امام رضا(ع)
? https://sapp.ir/razavi_aqr_ir

دوستانتان را نیز مهمان کنید…???

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 34
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

ریحانه الزهرا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • اقتصاد مقاومتی
  • بارداری
  • تمثیل
  • خانواده
  • سخن عالمان
  • شبهه
  • شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • عمومی
  • قرانی
  • مناسبتی
  • مناسبتی
  • مهدویت
  • مهدویت حدیث
  • نهج البلاغه
  • پژوهش یار
    • فراخوان
    • مطالعه
    • معرفی سایت
    • معرفی محقق
    • معرفی نرم افزار
    • معرفی کتاب
    • مقاله نویسی
      • ارجاع دهی
      • انتخاب عنوان و موضوع مقاله
      • فهرست منابع
      • مقدمه
      • چکیده
      • کلیدواژه
  • گل و گیاه

Random photo

شعر غدیر
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس