آیت الله بروجردی و بوسیدن دست یك طلبه
آیت الله خزعلی می گوید: رفتار آیت الله العظمی بروجردی با طلبه ها موقرانه و محبت آمیز بود. روزی طلبه ای سر كلاس درس از ایشان سؤالی كرد. ایشان تصور كرد این طلبه درخواست حاجت و نیازی خصوصی كرده است.
در جواب او گفت بعد از این كه درس تمام شد بیا منزل تا مشكلت را حل كنم. یكی از آقایان گفت آقا این اشكال درسی دارد. ایشان دید قدری از شأن و مرتبه ی طلبه كاسته شد. این طلبه چون قبلاً نیاز شخصی خود را با آیت الله العظمی بروجردی در میان نهاده بود ایشان تصور كرده بود ، این بار نیز همان درخواست قبلی را مطرح كرده است و نمیخواهد جلو مردم اظهار نیاز بكند. آقای بروجردی بعد از این كه فهمید طلبه سؤال علمی داشته است خیلی پریشان شد. میگفت چرا گوش من این قدر سنگین است كه مطلب را درست تشخیص نمیدهم. بعد از اتمام درس طرف كفش كَن نرفت به داخل جمعیت رفت طلبه را دید خم شد ودست او را بوسید.
ایشان این حركت را فقط به دلیل این كه گوششان سنگین بوده انجام دادند نه این كه عمداً آن طلبه را آزرده باشد.
گاه گاهی كه زود عصبانی می شد نذر میكرد تا یك سال روزه بگیرد، خدا بر ما منت نهاد و چنین استادانی را درك كردیم.
آیت الله بروجردی و به ذلت کشاندن رضاشاه
یك بار آیت الله بروجردی در بازگشت از سفر حج مجبور به عبور از لرستان گردید، درست در همان زمان رضا شاه نیز در آن جا بود. رضا شاه از ایشان خیلی عصبانی بود، اما چون از میزان نفوذ این مرجع آگاه بود سعی كرد سبب تحریك مردم لرستان نشود. رضا شاه ترتیب ملاقاتی را داد و سعی كرد به گونه ای با ایشان برخورد کند که این روحانی عظیم الشان خفیف و تحقیر شود.
در محل ملاقات یك صندلی قرار دادند. آیت الله بروجردی زودتر آمد نشست، همه فكر میكردند با آمدن رضا خان، ایشان از صندلی بلند میشود و به جای او، رضا خان بر صندلی خواهد نشست و به این ترتیب آیت الله بروجردی مجبور خواهد شد سرپا بایستد اما با آمدن رضا شاه این مرجع بزرگ هیچ حركتی نكرد، بنابراین رضا شاه جفت آیت الله بروجردی نشست و به این ترتیب عزت رضا شاه مبدل به ذلت شد.
………………………………………….
1- كرمی پور ،حمید،خاطرات آیت الله ابوالقاسم خزعلی،انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی،ص62.