امان از این همه غفلت
15 اردیبهشت 1397 توسط ریحانه
بسم الله الرحمن الرحیم
زیر تابلویی کنار خیابان ایستاده بود؛ روی تابلو نوشته بود: پیامبر اعظم صلیالله علیه و آله و سلم: هر کس حاجتی را از مؤمن برآورده کند، مانند کسی است که عمر خود را به عبادت گذرانده باشد. (1)
پرسیدم: مادر جان چرا اینجا ایستادهای؟
گفت: خیلی وقت است منتظرم کسی دستم را بگیرد و به آنطرف خیابان ببرد.
از خجالت سرم را پایین انداختم. در دلم گفتم: قرنها است مردی چشمانتظار است که دستش را بگیریم و برای رهایی دنیا از چنگال ظلم یاریاش کنیم؛ بهراستی مؤمنتر از امام عصر در هستی زندگی میکند که به یاریاش بشتابیم؟
امان از اینهمه غفلت!
پینوشت:
1) امالی طوسی، صفحه 481
@saeedmahdavi