ریحانه الزهرا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

خنده آقا

07 تیر 1397 توسط ریحانه

? هر چقدر خندۀ آقا(آیت الله بهجت) شیرین بود، اخمش دلمان را می‌لرزاند. یک راه‌هایی برای ادب کردن ما داشت که خیلی سخت بود. یکی‌اش این بود که با ما حرف نمی‌زد. می‌فهمیدیم آقا از دستمان ناراحت است. سعی می‌کردیم بیشتر کنارش باشیم و دلش را به‌دست بیاوریم. مثلاً برایش نان می‌خریدیم یا کاری برایش انجام می‌دادیم. ولی اگر بنا به این بود که ما را ادب کند، واقعاً با ما هیچ حرفی نمی‌زد. فقط جواب سلام‌مان را می‌داد. 

گاهی سه چهار روز، یک هفته یا بیشتر می‌گذشت و آقا هنوز ما را تحویل نمی‌گرفت. یک روز مثلاً داشتیم برای درس می‌آمدیم، جلوی درِ منزل، آقا برگشتند و گفتند: «آدم نباید این قدر متلوّن باشد. هر روز یک جوری باشد». 

اینجور کنایه‌ها باعث می‌شد ما سریع خودمان را جمع‌وجور کنیم و بفهمیم کارمان از کجا لنگ شده. با دیگران نشستن‌ها توی روحیات ما تأثیر می‌گذاشت و از دستورات عملی دور می‌شدیم. این را فوراً آقا می‌فهمید. گوشی را می‌داد دستمان که: فلانی حواست نیست ها! 

(براساس خاطره یکی از شاگردان)

✅ Sapp.ir/bahjat_ir

✅ eitaa.com/bahjat_ir 

✅ Gap.im/bahjat_ir

✅ iGap.net/bahjat_ir??

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: تمثیل لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

ریحانه الزهرا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • اقتصاد مقاومتی
  • بارداری
  • تمثیل
  • خانواده
  • سخن عالمان
  • شبهه
  • شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • عمومی
  • قرانی
  • مناسبتی
  • مناسبتی
  • مهدویت
  • مهدویت حدیث
  • نهج البلاغه
  • پژوهش یار
    • فراخوان
    • مطالعه
    • معرفی سایت
    • معرفی محقق
    • معرفی نرم افزار
    • معرفی کتاب
    • مقاله نویسی
      • ارجاع دهی
      • انتخاب عنوان و موضوع مقاله
      • فهرست منابع
      • مقدمه
      • چکیده
      • کلیدواژه
  • گل و گیاه

Random photo

نشاط آورترین غم
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس