دروغ و سبک زندگی اسلامی
چه بسا تصوری که برخی از ما در مورد صداقت و راستگویی داریم، این باشد که فکر میکنیم صداقت و راستگویی صرفا یک پدیده اخلاقی است. حتّی آن را از حوزه روابط بین خودمان هم کنار میزنیم؛ به گونهای که با شنیدن سخن دروغ و روبهرو شدن با فرد دروغگو، بیتفاوت از کنار آن عبور میکنیم و شاید در برخی موارد دست به توجیح این عمل نادرست نیز میزنیم.
همه ما هنگامی داستان خندهدار و البته عبرتآموز چوپان دروغ گو را میخواندیم، چه بسا از زشت کاری و بد عاقبتی چوپان بخت برگشته سری به نشان تأسف، تکان داده و در دنیای کودکانه خود نگاهی عاقل اندر سفیه به تصویر خیالی آن بخت برگشته انداخته و هزاران ملامت و مذمت را نثار آن بیچاره کردهایم.
ولی اکنون که خودمان با حفظ سمت، چوپان عمر و زندگیمان شدیم، وقتی نگاهی به اعمال و رفتارمان میاندازیم، مشاهده میکنیم که ما همه برای خودمان چوپان دروغگویی هستیم و حداقل به خود و خدایمان دروغهای بسیار میگوییم و اگر دیر بجنبیم، گرگ شیطان و نفس، گوسفندان عمر و فرصتمان را میدرد و…!
حقیقت مطلب آن است که حکایت دروغ و دروغگویی همانند بسیاری از تصورات عامیانه ما، محدود به آن نمیشود که مثلا کسی به ما بگوید «50 تومان دستی داری دو روزه به من بدی» و ما بگوییم «خدا وکیلی ندارم» در حالی که چند صد هزار تومان پول بیکار در جیب مبارکمان وجود دارد.
انواع دروغ
البته این موارد جزو موارد روشن و بدیهی است، ولی دروغ برای خود جزئیات، فروع، انواع و اقسامی دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
اولا؛ دروغ در اصطلاح علمای اخلاق و فقها، همان معنای مشهور و بدیهی را دارد که همه میدانیم؛ یعنی ابراز کردن چیزی که واقعیت ندارد، که همین عمل ساده که گاهی با گفتن چند کلمه بیمقدار انجام میشود، از بزرگترین گناهان کبیره است؛ تا جایی که از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل شده، بزرگترین گناهان کبیره سه چیزند؛ «ألَا أخبرکم بأکبر الکبائر: الشرک بالله و عقوق الوالدین و قول الزور؛ آگاه باشید تا شما را از بزرگترینِ گناهان کبیره باخبر سازم؛ شرک به خدا، عاق والدین و سخن دروغ!»1
نکته تأسف بار داستان آن جا است که ما همین گناه عظیم و بزرگ را گاهی کاملا بیدلیل و بدون هیچ منفعتی مرتکب میشویم. برای مثال کسی به ما میوهای را تعارف میکند و ما در عین علاقه به خوردن آن، از روی خجالت یا تعارف یا حتی حفظ کلاس میگوییم «مرسی میل ندارم»! اتفاقا روزی رسول خدا(ص) کاسه شیری را به یکی از همسرانش تعارف کرد، او گفت: میل ندارم. حضرت فرمودند: به تشنگی خود دروغ را هم اضافه کردی…!
یا اینکه در وقت صحبت، از دوستمان ناگهان سر میرسد و یا تلفن میزند، ما هم بر حسب عادت میگوییم: «ای حلال زاده، اتفاقا الان ذکر خیرت بود.» در حالیکه واقعا ذکر خیر او نبود و صحبت از برخی مشکلات او بود.
علت دروغ گویی در جامعه
سوالی که مطرح است، اینکه چرا علی رغم وجود آیات و احادیث زیادی بر حرمت دروغ و دروغگویی در منابع دینی که حتّی در تعبیرهایی دروغ را به عنوان امّالفساد در جامعه مطرح کردهاند، امّا متأسفانه باز هم عدّهای از افراد جامعه گرفتار این ناهنجاری اخلاقی هستند؟
چه بسا تصوری که برخی از ما در مورد صداقت و راستگویی داریم، این باشد که فکر میکنیم صداقت و راستگویی صرفا یک پدیده اخلاقی است. حتّی آن را از حوزه روابط بین خودمان هم کنار میزنیم؛ به گونهای که با شنیدن سخن دروغ و روبهرو شدن با فرد دروغگو، بیتفاوت از کنار آن عبور میکنیم و شاید در برخی موارد دست به توجیح این عمل نادرست نیز میزنیم.
دو عامل مهم که میتواند در گسترش دروغ در جامعه نقش داشته باشد؛ از یک طرف بیتفاوتی مردم در برابر افراد دروغگو به ویژه افرادی که دارای مسئولیتی هستند و در همان مسئولیت دروغ هم میگویند؛ به گونهای که این افراد با وجود دروغ گفتن، در امنیت کامل اجتماعی و روانی هستند. از طرف دیگر، از جهت عملی و قانونی هم هیچ گونه بازخواستی نسبت به چنین افرادی که موجب بیاعتمادی مردم میشوند، نمیشود.
نباید از این نکته غافل ماند که فرزندان جامعه آن طور که ما قصد میکنیم، تربیت نمیشوند؛ بلکه آن طور که ما هستیم تربیت میشوند. به عبارت دیگر، فرزندان آینه ما هستند؛ هر تصویری که جلوی آینه قرار گیرد، زشت یا زیبا، آینه همان تصویر را نشان میدهد؛ پس باید مراقب تصویر خود بر روی آینه فرزندانمان نیز باشیم.
شوخی دروغ
یکی از متداولترین موارد دروغ که بسیاری از افراد آن را دروغ و حرام نمیدانند، دروغ گفتن برای شوخی و استهزاء است؛ کار زشتی که با تغییر نام به خالی بندی، گویا دچار دگردیسی شده و قبح و زشتی خود را با نوعی خوش مشربی و با مزه بودن عوض کرده و صد افسوس که چنین گناه کبیرهای آن چنان مقبول شده که برخی افراد در کنار اسم خود پسوند «خالی بند» را با کمال افتخار یدک میکشند!
از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل شده، «وای بر آن کسی که سخن دروغی بگوید تا حاضران را بخنداند، وای بر او، وای بر او، وای بر او!»2
از امام علی علیهالسلام نیز آمده، «بنده مؤمن طعم ایمان را در نمییابد، مگر آنکه از دروغ دوری کند؛ چه جدی و چه شوخی آن.»3
البته از منظر فقهی، کلامی دروغ محسوب میشود که مخاطب آن را باور کند و اگر فرد چیزی بگوید که مخاطب آگاه به غیر واقعی بودن آن باشد، دروغ فقهی محسوب نمیشود؛ هر چند از نظر اخلاقی زشتیهای ذکر شده در مورد آن صادق است.
پی نوشت:
[1]. معراج السعادة، ص574
[2]. بحارالانوار، ج72، ص235[3]. اصول کافی، ح2، ص340
منبع رسا