ریحانه الزهرا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

علم کتاب تماماً نزد امیرالمؤمنین(ع) است

01 خرداد 1397 توسط ریحانه

مجله موعود شهریور ماه سال 1391 شماره 129

خداوند متعال در قرآن مجید می‌فرماید:

«وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفَی بِاللّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ؛1 کافران می‌گویند شما فرستاده خداوند نیستی، بگو کافیست که خداوند و کسی که علم کتاب در نزد اوست، میان من و شما گواه باشد.»

و پوشیده نیست که قرآن مجید، علم الکتاب را اقیانوسی از دانش می‌داند که اسرار هستی در آن نهان است، مثلاً در یک‌جا می‌فرماید:

«وَمَا مِنْ غَائِبَۀٍ فِی السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ؛2 هیچ غیبی در آسمان و زمین نیست؛ مگر اینکه در کتاب آشکار قرار دارد.»

و در جای دیگر می‌فرماید: هیچ ذرّه‌ای در آسمان و زمین یا کمتر یا بیشتر نیست، مگر اینکه خداوند آن را می‌داند و در کتاب مبین قرار دارد.3

و در جای دیگر به طور واضح می‌فرماید: کلیدهای غیب نزد خداوند است، به جز او کسی از آن آگاه نیست، او می‌داند آنچه در خشکی و دریاست، هیچ برگی بر زمین نمی‌افتد؛ مگر اینکه می‌داند، هیچ دانه‌ای در تاریکی زمین و هیچ ‌تر و خشکی نیست؛ مگر اینکه در کتابی واضح قرار دارد. «وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ.»4

و بالأخره برای اینکه به عظمت این علم الکتاب بیشتر آگاه شویم، نگاهی می‌اندازیم به داستان حضرت سلیمان(ع) و بلقیس که در قرآن مجید آمده است.

در این جریان، حضرت سلیمان(ع) از اطرافیان خود پرسید: کدام یک از شما تخت بلقیس را قبل از اینکه او و افرادش بیایند نزد من حاضر می‌کند؟ یکی از جنّیان گفت: من آن تخت را قبل از اینکه شما از جای خود برخیزی حاضر می‌کنم!

در این میان قرآن می‌گوید: کسی که در نزد او دانشی بود «قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ» گفت: من آن را زودتر از به هم خوردن پلک چشم تو، حاضر می‌کنم5 و این کار را کرد.

توجّه دارید که قرآن مجید دارنده این قدرت را به عنوان کسی که اندکی از علم کتاب را دارد، یاد می‌کند و از این نکته معلوم می‌شود که دانش این کتاب باید بسیار گسترده باشد که اندکی از آن، این گونه انسان را قدرتمند می‌کند و بنابراین در احادیث متعدّد از اهل البیت(ع) ذکر شده است که فرمودند: «دانش آنکه بخشی از علم الکتاب را داشت، در مقابل دانش کسی که تمامی علم کتاب را دارد، همانند تری بال مگسی است از آب دریا!!»6

آری و با تکیه بر همین علم و منبع بود که عدّه‌ای از اصحاب امام صادق(ع) مثل عبدالأعلی و عبید\ بن عبدالله بن بشیر، همگی از امام صادق(ع) شنیدند که می‌فرمود: «من می‌دانم آنچه در زمین‌ها و آنچه در بهشت و آنچه در جهنّم و آنچه بوده و آنچه خواهد بود.» آنگاه حضرت اندکی درنگ نمود و چون دید که این سخن بر شنوندگان سنگین آمد، فرمود: من اینها را از کتاب خدا می‌دانم، خداوند می‌فرماید: «در قرآن است بیان همه چیز.»7

روایات اهل بیت(ع) قاطعانه اعلام می‌دارد که صاحب این علم، امیرالمؤمنین(ع) و پس از او ائمه اطهار(ع)، از اولاد معصومان او می‌باشند.

پیامبر اکرم(ص) به ابوسعید خدری که از آن آیه مبارک پرسیده بود، فرمود: او برادرم علیّ بن ابی‌طالب است.8

و امام صادق(ع) در حدیث صحیح فرمود: «الّذی عنده علم الکتاب هو المیرالمؤمنین(ع)؛ آنکه در نزد او دانش کتاب است، همان امیرالمؤمنین(ع) است.»9

یکی از اصحاب امام باقر(ع) از حضرت در مورد آیه یاد شده سؤال کرد، حضرت فرمود: «ما (اهل البیت(ع)) هستیم و علی اوّل ما و برترین ما و نیکوترین ما بعد از پیامبر اکرم(ص) می‌باشد.»10

امام صادق(ع) به عبدالله بن ولید فرمود: «مردم در مورد پیامبر اولوالعزم و امیرالمؤمنین چه می‌گویند؟» عرض کردم: هیچ کس را بر پیامبران اولوالعزم مقدّم نمی‌کنند.

امام(ع) فرمود: خداوند تبارک و تعالی در مورد موسی(ع) فرمود: «وَکَتَبْنَا لَهُ فِی الأَلْوَاحِ مِن کُلِّ شَیْءٍ مَّوْعِظَۀً؛11 برای او در آن لوح‌ها برخی از مواعظ را نوشتیم.» و نفرمود: تمامی موعظه‌ها را و در مورد عیسی(ع) فرمود: «وَلِأُبَیِّنَ لَکُم بَعْضَ الَّذِی تَخْتَلِفُونَ فِیهِ»12 تا عیسی برای شما برخی از موارد اختلاف را بیان کند و نفرمود: همه آن را، امّا در مورد امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «قُلْ کَفَی بِاللّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ؛13 بگو خدا و کسی که تمامی علم کتاب نزد اوست میان من و شما برای گواهی کافیست.»

و سپس حضرت برای اینکه عظمت این دانش، معلوم گردد به آیه دیگر استناد جسته، فرمود: خداوند عزّوجلّ فرموده است: «وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ»14 آنگاه حضرت صادق(ع) فرمود: «علم این کتاب (با این عظمت) نزد علی(ع) است.»15

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره رعد (13)، آیه 43.

2. سوره نمل (27)، آیه 75.

3. سوره سبا (34)، آیه 3.

4. سوره انعام (6)، آیه 59.

5. سوره نمل (27)، آیه 40.

6. تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 87 ازتفسیر علی بن ابرهیم .

7. بصائرالدّرجات، ص 127و128. «و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی ء» -89نحل .

8. تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 523 از امالی صدوق (ره ).

9. همان، ج 2، ص 523، از تفسیر علیّ ابن ابراهیم.

10. همان، ج 2، ص 521، از اصول کافی .

11. سوره اعراف (7)، آیه 145.

12. سوره زخرف (43)، آیه 63.

13. سوره رعد (13)، آیه 43.

14. سوره انعام (6)، آیه 59.

15. الاحتجاج، ج 2، ص 139

 نظر دهید »

قفل بدبختی بر دل

31 اردیبهشت 1397 توسط ریحانه
قفل بدبختی بر دل

✳️ هرکس نتواند با قرآن مانوس شود قفل بدبختی بر دلش زده شده است

?آیت‌الله‌العظمی مظاهری در سلسله جلسات اخلاقی ماه رمضان:

?در قرآن بیش از ۶۰۰ آیه مربوط به احکام و رساله‌های عملیه است، اما قرآن کتاب فقه نیست.

?قرآن بهترین عرفان و فلسفه را ذکر کرده، چنانکه صدرالمتالهین می‌گوید متخصص در مشاء شدم دیدم تاریک است متخصص اشراق شدم دیدم غرورآور است به قرآن روی آوردم راحت شدم، براین اساس بهترین فلاسفه افتخار می کنند شاگرد قرآن هستند اما قرآن کتاب فلسفه نیست.

?در قرآن آیات فراوانی مربوط به علوم روز است و طنطاوی ۷۰۰ آیه جمع کرده که قرآن علوم روز گفته است اما قرآن کتاب علم روز و علم طبیعی نیست.

✳️ قرآن کتاب #اخلاق است چنانچه خودش معرفی می‌کند که او کسی است که صفات رذیله را از دلها بکند و صفات خوب را جایگزین کند و بتواند آدم بسازد، بر این اساس قرآن کتاب اخلاق و انسان‌سازی است که انسان را به جایی برساند که جز خدا نبیند.

?همه باید به هراندازه که ممکن باشد قرآن بخوانند. هرکه نتواند با قرآن مانوس شود، قفل بدبختی بر دلش زده شده است و رستگار نخواهد شد.
دوری از صفات رذیله مشکل است، اما باید به جایی برسیم که صفات رذیله مانند حسادت نداشته باشیم.
?غیبتها و تهمتها و آبروریزی‌ها از حس ریاست‌طلبی سرچشمه می‌گیرد.

?در سوره شمس خدا ۱۱ قسم یاد کرده، خداوند بعد از ۱۱ قسم گفته رستگاری فقط از آن کسی است که صفات رذیله نداشته باشد.

کسی که بتواند صفات رذیله را کنترل کند عاقبت اندیش است.

@HawzahNews | خبرگزاری‌حوزه

 نظر دهید »

گناه و نزول باران!

31 اردیبهشت 1397 توسط ریحانه

شاید این سئوال در ذهن مخاطبان ایجاد شده باشد که آیا هر جا باران فراوان ببارد نشانه این است که مردم آن منطقه دیندار و با تقوا هستند؟ در حالی که خود سراغ داریم مکانهایی که انواع ظلم و جنایت ها و فسق و فجورها در آن رخ می دهد اما در طول سال باران های فراوانی هم در آنجا می بارد. بنابراین چگونه می توان بین گناه آنان و نزول باران جمع کرد؟

برای پاسخ دادن به این سوال از بیان نورانی حضرت امیر (ع) در حکمت 25 نهج البلاغه استفاده می شود که می فرماید: “اى فرزند آدم، چون ببینى خداوند سبحان نعمتهایش را پى در پى به سوى تو می فرستد در حالى که او را نافرمانى می کنى از وى برحذر باش".

و در حکمت 116 می فرماید: ” بسا کسی که با احسان و بخشش (خداوند) به او کم کم به عذاب و کیفر نزدیک شده باشد".

از این دو حدیث نورانی استفاده می شود که اگر انسانی در گناهان خویش غوطه ور شده و هرگونه گناهی را مرتکب می شود ولی با این حال در ناز و نعمت به سر می برد، این نشانه دینداری او نیست بلکه نشان دهنده این است که خداوند او را رها کرده و کم کم او را در عذاب خود فرو می برد و در واقع از صنعت استدراج استفاده کرده است که او را با این وفور نعمت از خودش دور ساخته و به عذاب و خشم خویش نزدیک سازد.

به تعبیر دیگر نزول باران و یا هر نوع وفور نعمت و رفاه در مناطقی که اهل آنجا گناه می کنند از رحمت نیست بلکه نقمت و عذاب است که اهل آنجا را در عذاب شدید الهی وارد می کند.

اما اگر در منطقه ای تقوا حاکم شد و گناه از آن جامعه رخت بر بست، باران رحمت الهی هم نازل شده و رحمت ها و نعمتهای الهی آنها را در خود فرا خواهد گرفت.

به بیان دیگر می توان اینگونه تعبیر کرد: خشکسالی نشانه گناهکاری است اما فراوانی نشانه دینداری نیست.

———————–
گزارش: سیدعباس حسینی باقرآبادی
کد خبر 1634351

 نظر دهید »

همنشین بد

31 اردیبهشت 1397 توسط ریحانه

یکی از موانع اصلاح و هدایت آدمی و یکی از عوامل بسیار مؤثّر در ضلالت و گمراهی نوع بشر، همنشینی و معاشرت با رفیق بد و افراد معصیت‌کار است. محیط زندگی و محیط کار انسان و نیز مجالسی که در آن حضور می‌یابد، در رشد معنوی یا سقوط وی تأثیر به سزايي دارد. اگر محیط، مجالس و افراد تشکیل دهندۀ آنها از فضائل اخلاقی و انسانی برخوردار باشند، انسان را به سوی هدایت و رستگاری سوق می‌دهند و ناگفته پیدا است که دوست بد، محیط عاری از اخلاق و مجالس ناباب تا چه اندازه می‌تواند در تخریب شخصیّت انسان مؤثّر باشد. از این‌رو گفته می‌شود: یکی از راه‌کارهای رسیدن به حالت توبه و نيز دوام و استمرار اين حالت معنوي و روحاني، معاشرت و همنشینی با افراد صالح و شایسته و اهل معرفت است.

وقتی انسان با افراد دیندار، متّقی و کسانی که به ظواهر شرع مقدّس تقیّد دارند، معاشرت و همنشینی داشته باشد و در مجالس مذهبی شرکت نماید، علاوه بر این‌که خود‌به‌خود از عملکرد افراد پیرامون خویش‌ سرمشق می‌گیرد و از گناه دوری می‌گزیند، از گذشتۀ خویش نیز پشیمان خواهد شد و در مقایسة عملکرد قبلی خود با کردار و گفتار اهل تقوا، در می‌یابد که چه گناهانی مرتکب شده است و از آن گناهان توبه می‌کند. در مقابل، وقتی با افراد ناصالح و گناه‌کار همنشین باشد و در مجالس اشخاص معصیت‌کار رفت و آمد داشته باشد، خود را نسبت به آنان شایسته می‌بیند و در مقایسه با دوستان خود، عملکرد خویش را بسیار مثبت ارزیابی می‌کند، از این‌رو، می‌پندارد که گناهی در زندگی مرتکب نشده است و احساس نمی‌کند نیاز به توبه و بازگشت به سوی خداوند تبارک و تعالی دارد و توبه نمی‌کند و همواره به توجیه گناهان می‌پردازد! این توجیه، ساخته و پرداختۀ مکر شیطان و سرآغاز گمراهی بزرگ‌تری است. چنین کسی موفّق به توبه نمی‌شود و به سعادت و رستگاری دست نخواهد یافت.

انتخاب همنشین در فرهنگ قرآن و عترت از اهمیّت ویژه‌ای برخوردار است. آیات نورانی قرآن ‌کریم و روایات شریف اهل بیت( در موارد متعددی بر انتخاب همنشین و همراه صالح و شایسته و مجالست و مؤانست با اهل تقوا تأکید کرده‌اند و آدمی‌ را از همنشینی با افرادی که با قرآن و عترت و اخلاق و فضایل انسانی سر و کار ندارند، بر حذر داشته‌اند.

از قرآن کریم این‌چنین استفاده می‌شود که گروهی از انسان‌ها در قیامت، به اندازه‌ای ناراحت و پشیمان هستند که پشت دست خود را می‌گزند و حسرت می‌خورند و می‌گویند: ای‌کاش ما رفیقانی انتخاب کرده بودیم که در مسیر قرآن و عترت گام بر می‌داشتند. ای‌کاش با جلسات مذهبی و با مسجد و علماي عامل دين انس می‌گرفتیم و به مجالس گناه راه نمی‌یافتیم. ای‌کاش دوست بد و گناه‌کار انتخاب نمی‌کردیم و ای‌کاش با کسانی‌که تابع شیطان هستند، رفت و آمد نکرده و تابع آنان و شیطان نمی‌شدیم:

>وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلي‏ يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً، يا وَيْلَتى‏ لَيْتَني‏ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلاً، لَقَدْ أَضَلَّني‏ عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَني‏ وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً<[1] و روزى كه ستمگر پشت دست‏هاى خود را به دندان مى‏گزد، مى‏گويد: اى كاش همراه پيامبر راهى را پيش مى‏گرفتم، اى واى بر من، كاش فلانى را دوست نمى‏گرفتم، حقّا كه مرا از ياد خدا پس از آنكه به من رسيده بود منحرف نمود، و همواره شيطان نسبت به انسان خواركننده بوده و هست. به‌راستي این آیات را نمی‌توان نادیده گرفت و از صراحت قرآن کریم در خصوص این‌که انتخاب دوست بد موجب گمراهی انسان می‌شود و او را در قیامت خار و سرافکنده می‌نماید، نمی‌توان گذشت. افزون بر این، پیامبر اکرم که رحمة ‌للعالمین هستند و در دنیا و آخرت از هیچ تلاشی برای هدایت انسان‌ها فروگذار نمی‌کنند و در سرای آخرت در محضر پروردگار متعال شفیع بندگان می‌شوند تا مورد رحمت و مغفرت الهی واقع شوند، در محضر خداوند متعال چنین انسانی را مؤاخذه می‌فرمایند و نزد خداوند از او شکایت کرده و می‌گویند: خداوندا این قوم، قرآن را به کناری نهاده بودند و به آن عمل نمی‌کردند: >وَقالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً<[2] و پيامبر گفت: «پروردگارا، قوم من اين قرآن را رها كردند». خداوند متعال در آیۀ بعد، از ‌چنین بندگانی، به عنوان دشمنان پیامبران خویش یاد می‌کند و می‌فرماید: >وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمينَ وَ كَفي‏ بِرَبِّكَ هادِياً وَ نَصيراً<[3] و اين گونه ما براى هر پيامبرى دشمنانى از گناهكاران قرار داديم و همين كافى است كه پروردگارت هدايت‏كننده و ياور توست. وای به حال کسانی که در روز قیامت شفیع آنان دشمن آنان باشد. یعنی پیامبر گرامی که در قیامت از همه شفاعت می‌کنند، از چنین افرادی شکایت می‌کنند و از آنان بازخواست می‌نمایند. کسی که قرآن و دستورات انسان‌ساز آن کتاب نورانی را به کناری نهاده و از سیرۀ اهل بیت( نیز تبعیّت نکند، روز قیامت باید پشت دست خود را بگزد و جزع و فزع نموده و مرتّب بگوید: ای کاش این‌چنین عمل نمی‌کردم. ولی افسوس که گفتن «ای کاش»، در آن موقعیّت سودی به حال و روز وی نمی‌بخشد و‌ هیچ یاری‌ کننده‌ای نخواهد داشت. متابعت از شيطان درون «هواي نفس» و از شيطان برون «وسوسه‏ هاي ابليس و افراد ناباب»، آدمی را این‌چنین بدبخت و شقاوتمند می‌کند. مخصوصاً اگر آن متابعت به‌طور‌ عادت صورت پذیرد و براي آدمي، به شکل ملکه درآيد که قرآن شريف آن‌را «شرک عملي» مي‏داند؛ چنان‌که مي‏فرمايد: >أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواه<[4] آيا ديدي کسي را که هواي نفس خويش را به عنوان خداي خود گرفته است؟ يا در آيه‌ي ديگري مي‏فرمايد: >أَلَمْ أَعْهَدْ اِلَيکُمْ يا بَني ادَمَ اَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيطان<[5]

اي فرزندان آدم آيا از شما پيمان نگرفتم که شيطان را نپرستيد؟

امام سجاد% در دعایی که به ابو حمزۀ ثمالی تعلیم فرمودند، به اهمیّت این مطلب اشاره می‌فرمایند و شرکت در مجالس غافلین و بطّالین را موجب دوری بنده از خداوند و مانع پذیرش توبه بر می‌شمرند.

در بخشی از این دعای شریف، با جملۀ: «اللَّهُمَّ تُبْ عَلَيَّ حَتَّي لَا أَعْصِيَک- ای پروردگار من به من حال توبه‌ای عطا کن که دیگر هرگز معصیت نکنم»، از پروردگار خویش درخواست توبه می‌کنیم. سپس خطاب به پروردگار خویش می‌گوییم: «خدایا نمی‌دانم چه می‌شود که هرگاه عزم کردم تو را عبادت و اطاعت کنم و هرچه با خود عهد کرده و گفتم که از این پس سیرتم را نیکو می‌کنم و به مجالس اهل توبه و به مقام توّابین نزدیک می‌شوم، حادثه و بلیّه‌ای پیش آمد که به عهد خود ثابت قدم نماندم و آن حادثه میان من و خدمت تو حایل گردید.»

امام سجاد% در ادامۀ این جملات، دلایل دوری بنده از خداوند تبارک و تعالی را بیان می‌فرمایند و در واقع به ذکر موانع توبه می‌پردازند. از جمله به مهمترین عوامل سلب توفیق توبه از انسان اشاره می‌کنند و می‌فرمایند:

«لَعَلَّكَ فَقَدْتَنِي مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي فِي الْغَافِلِينَ فَمِنْ رَحْمَتِكَ آيَسْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي آلَفُ مَجَالِسَ الْبَطَّالِينَ فَبَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ خَلَّيْتَنِی»[6]

شاید مرا در مجالس علما نیافتی و به خواری و خذلانم انداختی، یا شاید مرا در میان غافلین یافتی و بدین جرم، مرا از رحمت خود ناامید ساختی، یا شاید دیدی با مجالس اهل باطل انس و الفت گرفته‌ام و مرا میان آنان واگذاشتی…

در حقیقت، امام چهارم، همنشینی با رفیق بد و انس با مجالس گناهکاران را مانع توبه و معاشرت با رفیق خوب، دین‌دار و با اخلاق و الفت با مجالس دینی را راهکاری برای رسیدن به حالت توبه می‌دانند.

از مرحوم آیت الله بهاری)[7] نقل شده است که: اگر انسان نیمی از عمر خود، یا حتّی دو ثلث عمر خود را صرف کند تا برای باقیماندة عمر یک همراه و یک رفیق مناسب پیدا کند، جا دارد.

جوانان باید توجّه داشته باشند که اگر دوست نامناسب و رفیق ناباب، دچار کسی شود، علاوه بر این‌که عمر گران‌بهای او را از بین می‌برد و موجب اتلاف اوقات ارزشمند دوران جوانی می‌شود، دین او را به مرور زمان می‌گیرد و آبروی او را نیز خواهد ریخت.

رفیق و همراه انسان که ساعاتی از شبانه‌ روز را با او سپری‌ می‌نماید، در شخصیّت او و تکوین هویت او بسیار اثرگذار است و می‌تواند هویت وی را تغییر دهد. اگر متخلّق به اخلاق الهی باشد و از گناه اجتناب ورزد، در مهذّب‌شدن رفیق خود مؤثّر است و اگر گناه‌کار باشد و بویی از اخلاق و فضایل انسانی نبرده باشد، رفیق و همنشین خود را به همان مسیر باطل که طی می‌کند، رهنمون خواهد شد. به قول سعدی:

گـلی خوشبوی در حمّـام روزی رسید از دست محبوبی به دستـم

به او گفتم که مشکی یا عبیری کـه از بـوی دلـاویز تــو مســتـم

بگفتا: من گـِـلی نــاچـیـز بــودم و لیکـن مـدتـی با گُــل نشـسـتـم

کـمال همنشـین در من اثر کرد وگرنه من همان خاکم که هستم

همنشین شایسته و رفیق صالح، نظیر همنشینی گِل و شبیه شدن آن به گُل است. یعنی انسان را به کمال می‌رساند و رفیق نامناسب و ناباب، آدمی را از مسیر هدایت و کمال خارج می‌سازد.

جوانان و نوجوانان باید بسیار مراقب باشند با چه کسی نشست و برخاست می‌کنند، با چه کسی رفت و آمد می‌کنند. چنان‌که پدران و مادران نيز باید مراقب رفقا و همکلاسی‌های فرزندان خود باشند. حتّی باید مراقبت کنند معلّم یا استاد فرزند آنان چه نوع منش و رفتاری دارد؛ زيرا به تجربه اثبات شده است حتّی قیافة ظاهری و نوع پوشش معلّم و رفیقی که انسان به او علاقه دارد، در وی اثر می‌گذارد. بسیاری اوقات دیده شده است که یک دختر عفیف و نجیب پس از مدّتی رفت و آمد با دوستان لاابالی در حجاب یا مشاهدة یک معلّم بدحجاب، ابتدا چادر خود را از دست داده و پس از مدّت کمی، بدحجاب و لاابالی شده است و این خسارت بزرگی برای خود آن دختر، خانواده و اجتماع به‌ شمار می‌رود. عکس آن نیز بسیار رخ داده است، یعنی جوانی که از تربیت دینی مناسبی برخوردار نیست، اگر مدّتی با رفقای دین‌دار و اهل تقوا معاشرت داشته باشد یا معلّم او جاذبة دینی داشته باشد، اهل نماز، روزه، حجاب و سایر تقیّدات دینی و مذهبی می‌شود.

از این رو به پدر و مادرها توصیه می‌شود مراقب رفقا و دوستان فرزندان خود باشند. اگر دختر یا پسر آنان با کسی نشست و برخاست کند که باکی از غیبت و تهمت و دروغ نداشته باشد، زماني نمی‌گذرد که قبح این گناهان در نظر فرزند کاسته می‌شود و خودش نیز دچار گناهان زبانی می‌شود. و بالأخره همنشین انسان پس از مدّتی، شخصیّت او را تغییر می‌دهد. اگر بی‌دین و گناه‌کار باشد، دین‌ رفیق خود را متزلزل می‌کند و او را به گناه وادار می‌نماید و اگر صالح و دیندار باشد، رفیق خود را به مسیر هدایت می‌برد و او را به معنویّات نزدیک می‌نماید. مولوي در مثنوي می‌گوید:

تا توانی مـی گریز از یـار بد یار بـد بدتـر بود از مـــار بـد

مار بد تنها همی بر جان زنـد یاربد بر جان و بر ایمان زند

این نکتۀ مهم در انتخاب همسر نیز مصداق دارد؛ زن و شوهر در کردار، گفتار و میزان دینداری یکدیگر تأثیر به سزايي دارند. مرد یا زن بی‌دین، به راحتی دین همسر خود را متزلزل می‌کند. همسری که رذایل اخلاقی بر او احاطه دارد و از فضایل اخلاقی و انسانی بهره‌ای نبرده است، بر اخلاق همسر خویش اثر سوء می‌گذارد و از او یک انسان رذل می‌سازد. بنابراین جوانان عزیز باید هنگام ازدواج بسیار دقّت کنند و بنا بر فرمایش پیامبر اکرم$ با کسی ازدواج کنند که از دین و اخلاق برخوردار باشد و به غیر از دین و اخلاق، به گِرد ملاک و معیارهای دیگر نگردند:

«إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبِير»[8]

هر گاه كسى كه از اخلاق و دين او راضى هستيد نزد شما آمد، به او همسر دهيد. اگر چنين نكنيد روى زمين فتنه و فساد بزرگى به وقوع خواهد پيوست‏.

[1]. فرقان / 29-27

[2]. فرقان / 30

[3]. فرقان / 31

[4]. فرقان / 43

[5]. يس / 60

[6]. إقبال‏الأعمال، ص 71

[7]. آيت الله بهاری) (1325-1265ه‍.ق)، از شاگردان مرحوم آيت الله‌ العظمی ملاّ حسينقلی همدانی) و از اساتيد مبرّز عرفان و سير و سلوک.

[8]. الكافي، ج 5، ص 347

 نظر دهید »

فواید روزه گرفتن از نظر اسلام

30 اردیبهشت 1397 توسط ریحانه

از جمله فواید گفته شده در دین مبین اسلام می‌توان به فواید روزه از نظر قرآن و اشارات چندین‌باره آن نام برد، من جلمه:

«يا ايّها الّذين آمنوا كُتب عليكم الصيام كما كتب علي الّذين من قبلكم لعلّكم تتّقون» ای كساني كه ايمان آورده‌ايد، روزه بر شما واجب شد كما اينكه (همچنان كه) بر كساني كه قبل از شما بودند واجب شده بود، شايد پرهيزكار شويد و تقوا پيشه كنيد. بر طبق این آیه از قرآن از مهم‌ترین آثار روزه تقوا، خودداری از شهوت شکم، خوردن و آشامیدن و تقویت توان خویشتن‌داری‌ست. همانطور که می‌دانیم تقوی و پرهیزگاری در تربیت و سازندگی و هویت یک مسلمان نقش بسیاری مهمی دارد و برای رسیدن به همین اثر پرارزش است که بهترین عبادت در ماه مبارک صیام و خصوصا در حال روزه، اجتناب از گناهان است. از فواید دیگر روزه گرفتن در این ماه این است که روزه زمینه را برای مهار کردن نفس اماره را فراهم می کند و غلبه بر نفس اماره بسیار در دین اسلام ذکر شده است.

همچنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در همین رابطه با فواید روزه فرموده‌اند : «صوموا تصحوا». روزه بگیرید تا سالم بمانید.

http://setare.com/fa/news/13416/فواید-روزه-داری-برای-سلامت-بدن

 1 نظر

۵ مورد از آداب ظاهری قرائت قرآن

29 اردیبهشت 1397 توسط ریحانه

? اعوذبالله من الشیطان الرجیم ?
?قرآن کریم : هنگامی که قران میخوانی، به خدا پناه ببر از شر شیطان رانده شده.

?تلاوت از روی قرآن?
?پیامبر اکرم (ص) : با نگاه کردن به مصحف، تفکر و عبرت گرفتن از آن، بهره ی چشمانتان را از عبادت بدهید.

?با صدای نیکو?
?پیامبر اکرم (ص) : هر چیزی زینتی دارد و زینت قرآن صوت نیکو است.

?تلاوت با دهان پاکیزه?
?پیامبر اکرم (ص) : راه قرآن را پاکیزه سازید
- راه قرآن چیست؟ به چه چیز پاک کنیم؟
- دهان های شما و آن را با مسواک زدن پاکیزه کنید.

?و رتل القرآن ترتیلا?
?در روایت آمده که رسول خدا موقع قرائت قرآن، صدای نیکویش را میکشید و در هر آیه وقف مینمود

?کانال همراه باقرآن?
http://t.me/joinchat/AAAAAEl11w_YljXyVMD6ig
ُ┄┄┅??♥??┅┅┄┄

 نظر دهید »

استجابت دعا بعد خطبه نماز

28 اردیبهشت 1397 توسط ریحانه

پرتوی از نور (12) » 
یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا نُودِىَ لِلصَّلَوةِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْاْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُواْ الْبَیْعَ ذَ لِكُمْ خَیْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ(سوره جمعه آیه 9)
اى كسانى كه ایمان آورده‏اید! آنگاه كه براى نماز روز جمعه ندا داده شد، پس به سوى یاد خدا (نماز) شتاب كنید و داد و ستد را رها كنید كه این براى شما بهتر است، اگر بدانید.

اولین اقدام پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله پس از هجرت به مدینه، اقامه نماز جمعه بود.
نمازى كه دعوت به آن با جمله «یا ایها الّذین آمنوا» شروع شده است.
نمازى كه با جمله «فاسعوا الى ذكر اللّه» مردم به اقامه آن ترغیب شده‏اند.
نمازى كه فرمان ترك داد و ستد را به همراه دارد.
نمازى كه در روایات، هم وزن حج شمرده شده است. «علیك بالجمعة فانّها حج المساكین»
نمازى كه بعد از خطبه‏اش دعا مستجاب مى‏شود.

تهذیب، ج 3، ص 237.

 وسائل، ج‏5، ص‏46

 نظر دهید »

مشروبات الکلی و تأثیر آن بر بدن

28 اردیبهشت 1397 توسط ریحانه

از 1400 سال پیش که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از سوی خداوند متعال برای هدایت بشر فرستاده شد، احکام و دستوراتی را برای جامعه بشری به ارمغان آورد که شاید در نگاه اولیه فواید آن برای خیلی از افراد مشخص نبود، ولی با گذشت زمان و پیشرفت علوم، برخی از فواید و حقایق این احکام آشکار شد که می‌توان از آن‌ها برای برتری اسلام بر دیگر ادیان بهره برد، که در ادامه به یکی از این دستورات، اشاره می‌کنیم و دیدگاه دانشمندان معاصر در مورد آن را تبیین می‌کنیم.

خداوند متعال در آیات قرآن، از شراب یاد می‌کند و در مورد آن می‌‎‌فرماید: «إِنَّمَا الْخَمْرُ …. رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ [مائده/90]‏ شراب و …. پلیدی هستند و عمل شیطانند، پس از آن‌ها دور کنید.» و این نکته در حالی است که اکنون دانشمندان به برخی از مضرات شراب پی برده‌اند و که درادامه به چند مورد از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

الف) اثر شراب بر استخوان
مصرف الكل، موجب كاسته شدن از چگالی و استحكام استخوان می‌شود و از سوی دیگر قدرت ترميم استخوان را نيز پس از شكستگی كاهش می‌دهد. محققان اعلام كرد‌ه‌اند مصرف الكل به سلول‌های استخوانی موسوم به «استئوكلاست‌ها» و«استئوبلاست»‌ آسيب می‌رساند [1] و طی پژوهشی که در مرکز مطالعات کپنهاک انجام شد مصرف بالای الکل خطری جدی برای شکستگی استخوان لگن در مردان به وجود می‌آورد.[2]

ب) بیماری های پوستی
پژوهش‌گران به این نتیجه رسیده‌اند که بین مصرف الکل و بیماری «سوریازیس» ارتباط وجود دارد، به نحوی که الکل و سیگار یکی از مهم‌ترین عوامل ایجاد این بیماری در انسان می‌باشند. بیماری سوریازیس، نوعی بیماری پوستی است که منجر به پوسته ریزی و تورم در بیمار می‌باشد، به گونه‌ای که سلول‌های پوست در عمق پوست رشد کرده و به سرعت از سطح پوست بلند می‌شوند.[3]

ج) مشکلات تنفسی
بنا بر تحقیقاتی که در دانمارک انجام شده است، مردانی که زیاد الکل مصرف می‌کنند، بیشتر از دیگران در معرض بیماری ذات الریه(پنومونی) قرار می‌گیرند.[4]

د) اثر بر قلب و عروق
مشروبات الکلی بر قلب انسان نیز تأثیر گذار است، به گونه‌ای که مصرف زیاد الکل سبب بیماری‌هایی مانند كـارديو ميـوپاتی اتساعی، فيبروز، هيپرتروفی بطنی[5] و فیبریلاسیون دهلیزی[6] می‌شود. و از سوی دیگر دانشمندان به رابطه بین مصرف الکل و اختلال عمل‌کردی ساختمانی عضله قلب پی برده‌اند.[7]

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی‌نوشت
[1]. Ghosian-moghadam M. Alcoholic wines drinking Prohibition in Quran, and its effects on individual and society health. First National Quran and Medicine congress; Shahed University. 2006. p. 82-100.
[2]. https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/10355374.

[3]. Naldi L, Parazzini F, Brevi A, Peserico A, Fornasa CV, Grosso G, et al Family history, smoking habits, alcohol consumption and risk of psoriasis. British Journal of Dermatology. 2006;127(3):212-7. [DOI
[4]. https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/21659417.

[5]. https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/11827495.

[6]. https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/16157768.

[7]. https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/2913506

برداشته شده از سایت رهروان ولایت.

 نظر دهید »

صحف ابراهیم

27 اردیبهشت 1397 توسط ریحانه

نزول كتاب مقدس صحف بر حضرت ابراهيم(ع)
نام ابراهیم 69 بار در قرآن به احترام و بزرگی یاد شده و در اثنای آنها فراز های مختلفی از زندگی او برای عبرت مومنین بیان شده است . خداوند او را فردی یکتا ‌پرست و دین او را حنیف خوانده است ( آل عمران ، 67 ) و امر می‌ فرماید که دین ابراهیم را پیروی کن ( نساء ، 125 ) . او پیامبر ی راستین و فردی صدیق بود ( مریم ، 41 ) و خداوند به او و خاندانش نعمت حکمت و سروری اعطا نمود ( نساء ، 54 ) . در تعالیم اسلامی ابراهیم از پیامبران اولی‌ العزم و دارای شریعت می ‌باشد ، و قرآن در چند مورد اشاره دارد که ابراهیم علیه‌ السلام دارای کتاب آسمانی به نام « صحف » بوده است . سرای آخرت بسی بهتر و پاینده است ، همانا این حقیقت در صحف ( رسولان ) پیشین ( یعنی ) صحف ابراهیم علیه ‌السلام و موسی علیه ‌السلام ذکر شده است . ( اعلی 19تا 17 ) ( از آیه فوق استفاده می ‌شود که کتاب ابراهیم مجموعه‌ ای از دستنوشته ‌ها و کتابچه ‌ها بوده است . زیرا اگر در آیه ، لفظ « صحیفه » به صیغه جمع یعنی « صحف » بیان شده است ، جهت اشاره‌ ای به دو کتاب ابراهیم و موسی نیست ، بلکه این کلمه نام خاص برای نامه‌ ها یا نوشته‌ های دینی مربوط به ابراهیم می ‌باشد . چون در زبان عربی برای دو شیء ، صیغه تثنیه می‌ آورند نه جمع . ) آن ‌چنان ‌که از بیان قرآن مشهود است این کتاب یا کتاب ‌ها محتوایی آسمانی و نازل شده از سوی خداوند داشته ‌اند ، و متون آن مجموعه ‌ای از وحی الهی بوده است که به ابراهیم نازل شده بود . ( نساء ، 63 ) بگو ایمان آوردیم به خدا و آنچه نازل شده به ما و آنچه نازل شد بر ابراهیم … ( آل‌عمران ، 84 ) اما از آنجا که ابراهیم ( بر طبق شواهد تاریخی ) حدود 3800 سال قبل می ‌زیسته است ، از کتاب او چیزی بجای نمانده و حتی در کتب مقدس عبرانی نیز نامی از کتاب و متن آن نرفته است . اما از اشارات قرآنی مشخص است که محتوای صحف ابراهیم با کتاب موسی کاملاً هم ‌سو و هم‌ سنگ بوده است . ( اعلی ، 19 )

سایت راسخون

 نظر دهید »

پر شدن جهنّم از جنّ و انس

23 اردیبهشت 1397 توسط ریحانه

از آیات قرآن کریم به دست می آید که در قیامت مردم به دو دسته بهشتیان و جهنمیان تقسیم می شوند و این طور نیست که همه مردم اهل جهنّم باشند و اگر جایی فرموده است که همه جنّ و انس در جهنّم هستند به معنای این است که همه کسانی که تبعه شیطان باشند(از جنّ و انس)  در جهنّمند نه همه مردم.

مراد خداوند متعال از آیه کریمه:«وَ لَوْ شِئْنا لَآتَيْنا كُلَّ نَفْسٍ هُداها وَ لكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعين‏/و اگر مى‏ خواستيم به هر انسانى هدايت لازمش را (از روى اجبار بدهيم) مى‏ داديم؛ ولى (من آنها را آزاد گذارده ام و) سخن و وعده‏ ام حق است كه دوزخ را (از افراد بى ‏ايمان و گنهكار) از جنّ و انس همگى پر كنم‏.»(سجده/13)چیست؟آیا همه مردم اهل جهنّم اند؟

پاسخ إجمالی:

شکّی نیست که مراد خداوند متعال از آیه مذکور این نیست که همه مردم(مومن و کافر) وارد جهنّم می شوند، بلکه همان طور که در ترجمه آمده است تنها افراد کافر و گنهکار اهل جهنّم اند؛ زیرا بهشت و جهنّم به عنوان پاداش و مجازات افراد در آخرت در نظر گرفته شده اند و اگر همه اهل جهنّم باشند دیگر وجود بهشت کاری لغو است( و از خداوند متعال کار لغو صادر نمی شود)وحال آنکه تقریبا تعدادآیاتی که در آنها بهشت و جهنّم ذکر شده برابر است(هر کدام 77بار در قرآن ذکر شده اند.) علاوه برآنکه آیات فراوانی بیانگر این است که مردم به دوگروه بهشتی و جهنّمی تقسیم می شوند، از جمله«آیه شریفه:«ِ فَريقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَريقٌ فِي السَّعير/گروهى در بهشتند و گروهى در آتش سوزان‏»(شوری/7) که به خوبی مردم را به دوگروه بهشتی و جهنّمی تقسیم می کند.» و در برخی از آیات به کسانی که از شیطان تبعیت کنند وعده جهنّم داده شده است نه به همه مردم نظیر:«قالَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعين‏/فرمود: «از آن (مقام)، با ننگ و عار و خوارى، بيرون رو! و سوگند ياد مى ‏كنم كه هر كس از آنها از تو پيروى كند، جهنم را از شما همگى پر مى‏ كنم‏.»(اعراف/18) همان گونه که این آیه کریمه دلالت دارد جهنّم از شیاطین و تبعه او پر می شود.

پاسخ تفصیلی:

با بررسی دقیق تر آیات قرآن به این نکته می رسیم که تقریبا در چهار آیه از آیات قرآن کریم این تعبیریا شبیه این تعبیر، (مبنی بر پرشدن جهنّم) آمده است:1)«قالَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعين‏/فرمود: «از آن (مقام)، با ننگ و عار و خوارى، بيرون رو! و سوگند ياد مى ‏كنم كه هر كس از آنها از تو پيروى كند، جهنم را از شما همگى پر مى‏ كنم‏.»(اعراف/18).

2)«إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعين/مگر كسى را كه پروردگارت رحم كند! و براى همين (پذيرش رحمت) آنها را آفريد! و فرمان پروردگارت قطعى شده كه: جهنّم را از همه (سركشان و طاغيان) جنّ و انس پر خواهم كرد»(هود/119).

3)«وَ لَوْ شِئْنا لَآتَيْنا كُلَّ نَفْسٍ هُداها وَ لكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعينَ/و اگر مى‏ خواستيم به هر انسانى هدايت لازمش را (از روى اجبار بدهيم) مى‏ داديم؛ ولى (من آنها را آزاد گذارده‏ ام و) سخن و وعده ‏ام حق است كه دوزخ را (از افراد بى‏ ايمان و گنهكار) از جنّ و انس همگى پر كنم‏»(سجده/13).

4)«لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَ مِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعين‏/كه جهنّم را از تو و هر كدام از آنان كه از تو پيروى كند، پر خواهم كرد»(ص/85).

از چهار مورد مذکور دو مورد به ظاهر همه مردم را مخاطب قرار می دهد و وعده به جهنّم می دهد، و دو مورد فقط شیطان و تبعیت کنندگان از شیطان راجهنّمی می داند.

در آن دو مورد که عمومیّت دارد از کلمات«حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي/و تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ» استفاده کرده است که بنابر آنچه که در تفسیر قمی آمده است، مراد از آن جنّ و انس، همانهایی هستند که به خداوند ایمان نیاوردند(همان کافران)[وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ‏ و هي قوله‏ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ‏ من عصاتهما أَجْمَعِينَ‏.و هم الذين سبق الشقاء لهم فحقّ عليهم القول أنّهم للنّار خلقوا و هم‏ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكََ أنهم‏ لا يُؤْمِنُون‏].[1]   

توجّه: پر واضح است که در تفسیر آیات قرآن کریم مجموعه کامل قرآن کریم باید در نظر گرفته شود نه یک آیه به تنهایی.

  با مراجعه به آیات قرآن کریم به این نتیجه می رسیم که مراد از دو آیه مذکور(که عموم مردم و جنّ را ذکر می کند) همان تبعه شیطان است نه همه مردم.مثلا در سوره مبارکه حجر آیات28تا44که مربوط به خلقت انسان و سجده  بر او است، بعد از اینکه شیطان امتناع نمود از سجده کردن ، می فرماید:«إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوينَ (42)وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعينَ(43)/كه بر بندگانم تسلّط نخواهى يافت؛ مگر گمراهانى كه از تو پيروى مى‏ كنند؛ (42)و دوزخ، ميعادگاه همه آنهاست! (43)»زیرا بلا فاصله بعد از بیان اوصاف جهنّم و اهل آن، به اوصاف متّقین  و بهشتی بودن آنهامی پردازد:«إِنَّ الْمُتَّقينَ في‏ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (45)/به يقين، پرهيزگاران در باغها (ى سرسبز بهشت) و در كنار چشمه‏ ها هستند» واین بیانگر این است که همه مردم اهل جهنّم نیستند. یا در همان سوره سجده آیه 18می فرماید:«أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُون‏/آيا كسى كه باايمان باشد همچون كسى است كه فاسق است؟! نه، هرگز اين دو برابر نيستند.»و بعد از آن به بهشتی بودن افراد مومن و جهنّمی بودن کافران اشاره می کند:«أَمَّا الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوى‏ نُزُلاً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ (19)وَ أَمَّا الَّذينَ فَسَقُوا فَمَأْواهُمُ النَّارُ/امّا كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، باغهاى بهشت جاويدان از آن آنها خواهد بود، اين وسيله پذيرايى (خداوند) از آنهاست به پاداش آنچه انجام مى‏ دادند. (19)و امّا كسانى كه فاسق شدند (و از اطاعت خدا سرباز زدند)، جايگاه هميشگى آنها آتش است‏» این آیات به خوبی بیان می کند که همه مردم اهل جهنّم نیستند، بلکه افرادی که از شیطان تبعیت کنند و تکذیب آیات الهی نمایند و کافر شوند جهنّمی خواهند بود. و یا این آیه شریفه:«ِ فَريقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَريقٌ فِي السَّعير/گروهى در بهشتند و گروهى در آتش سوزان‏»(شوری/7) که به خوبی مردم را به دوگروه بهشتی و جهنّمی تقسیم می کند. و یا سوره مبارکه واقعه که  مردم را به سه گروه تقسیم می کند:«وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً (7)فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ (8)وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ (9)وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ (10)/و شما سه گروه خواهيد بود! (7)(نخست) سعادتمندان و خجستگان (هستند)؛ چه سعادتمندان و خجستگانى! (8)گروه ديگر شقاوتمندان و شومانند، چه شقاوتمندان و شومانى! (9)و (سومين گروه) پيشگامان پيشگامند، (10)» ودر ادامه برای هر گروه جایگاه خاصّ خود را ذکر می کند.

با توجّه به آنچه ذکر شد به دست می آید که مراد از آیات119/هود و 13/سجده، همه مردم نیستند بلکه همه جنّ و انسی که از شیطان تبعیت کنند و به آیات الهی کافر شدند می باشد.

پی نوشت:

[1]: تفسير القمي‏_قمى، على بن ابراهيم‏_دار الكتاب_قم‏، 1363 ش‏_ج1ص339

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

ریحانه الزهرا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • اقتصاد مقاومتی
  • بارداری
  • تمثیل
  • خانواده
  • سخن عالمان
  • شبهه
  • شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • عمومی
  • قرانی
  • مناسبتی
  • مناسبتی
  • مهدویت
  • مهدویت حدیث
  • نهج البلاغه
  • پژوهش یار
    • فراخوان
    • مطالعه
    • معرفی سایت
    • معرفی محقق
    • معرفی نرم افزار
    • معرفی کتاب
    • مقاله نویسی
      • ارجاع دهی
      • انتخاب عنوان و موضوع مقاله
      • فهرست منابع
      • مقدمه
      • چکیده
      • کلیدواژه
  • گل و گیاه

Random photo

محمدتقی مصباح یزدی
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس