یکی از موانع اصلاح و هدایت آدمی و یکی از عوامل بسیار مؤثّر در ضلالت و گمراهی نوع بشر، همنشینی و معاشرت با رفیق بد و افراد معصیتکار است. محیط زندگی و محیط کار انسان و نیز مجالسی که در آن حضور مییابد، در رشد معنوی یا سقوط وی تأثیر به سزايي دارد. اگر محیط، مجالس و افراد تشکیل دهندۀ آنها از فضائل اخلاقی و انسانی برخوردار باشند، انسان را به سوی هدایت و رستگاری سوق میدهند و ناگفته پیدا است که دوست بد، محیط عاری از اخلاق و مجالس ناباب تا چه اندازه میتواند در تخریب شخصیّت انسان مؤثّر باشد. از اینرو گفته میشود: یکی از راهکارهای رسیدن به حالت توبه و نيز دوام و استمرار اين حالت معنوي و روحاني، معاشرت و همنشینی با افراد صالح و شایسته و اهل معرفت است.
وقتی انسان با افراد دیندار، متّقی و کسانی که به ظواهر شرع مقدّس تقیّد دارند، معاشرت و همنشینی داشته باشد و در مجالس مذهبی شرکت نماید، علاوه بر اینکه خودبهخود از عملکرد افراد پیرامون خویش سرمشق میگیرد و از گناه دوری میگزیند، از گذشتۀ خویش نیز پشیمان خواهد شد و در مقایسة عملکرد قبلی خود با کردار و گفتار اهل تقوا، در مییابد که چه گناهانی مرتکب شده است و از آن گناهان توبه میکند. در مقابل، وقتی با افراد ناصالح و گناهکار همنشین باشد و در مجالس اشخاص معصیتکار رفت و آمد داشته باشد، خود را نسبت به آنان شایسته میبیند و در مقایسه با دوستان خود، عملکرد خویش را بسیار مثبت ارزیابی میکند، از اینرو، میپندارد که گناهی در زندگی مرتکب نشده است و احساس نمیکند نیاز به توبه و بازگشت به سوی خداوند تبارک و تعالی دارد و توبه نمیکند و همواره به توجیه گناهان میپردازد! این توجیه، ساخته و پرداختۀ مکر شیطان و سرآغاز گمراهی بزرگتری است. چنین کسی موفّق به توبه نمیشود و به سعادت و رستگاری دست نخواهد یافت.
انتخاب همنشین در فرهنگ قرآن و عترت از اهمیّت ویژهای برخوردار است. آیات نورانی قرآن کریم و روایات شریف اهل بیت( در موارد متعددی بر انتخاب همنشین و همراه صالح و شایسته و مجالست و مؤانست با اهل تقوا تأکید کردهاند و آدمی را از همنشینی با افرادی که با قرآن و عترت و اخلاق و فضایل انسانی سر و کار ندارند، بر حذر داشتهاند.
از قرآن کریم اینچنین استفاده میشود که گروهی از انسانها در قیامت، به اندازهای ناراحت و پشیمان هستند که پشت دست خود را میگزند و حسرت میخورند و میگویند: ایکاش ما رفیقانی انتخاب کرده بودیم که در مسیر قرآن و عترت گام بر میداشتند. ایکاش با جلسات مذهبی و با مسجد و علماي عامل دين انس میگرفتیم و به مجالس گناه راه نمییافتیم. ایکاش دوست بد و گناهکار انتخاب نمیکردیم و ایکاش با کسانیکه تابع شیطان هستند، رفت و آمد نکرده و تابع آنان و شیطان نمیشدیم:
>وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلي يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً، يا وَيْلَتى لَيْتَني لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلاً، لَقَدْ أَضَلَّني عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَني وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً<[1] و روزى كه ستمگر پشت دستهاى خود را به دندان مىگزد، مىگويد: اى كاش همراه پيامبر راهى را پيش مىگرفتم، اى واى بر من، كاش فلانى را دوست نمىگرفتم، حقّا كه مرا از ياد خدا پس از آنكه به من رسيده بود منحرف نمود، و همواره شيطان نسبت به انسان خواركننده بوده و هست. بهراستي این آیات را نمیتوان نادیده گرفت و از صراحت قرآن کریم در خصوص اینکه انتخاب دوست بد موجب گمراهی انسان میشود و او را در قیامت خار و سرافکنده مینماید، نمیتوان گذشت. افزون بر این، پیامبر اکرم که رحمة للعالمین هستند و در دنیا و آخرت از هیچ تلاشی برای هدایت انسانها فروگذار نمیکنند و در سرای آخرت در محضر پروردگار متعال شفیع بندگان میشوند تا مورد رحمت و مغفرت الهی واقع شوند، در محضر خداوند متعال چنین انسانی را مؤاخذه میفرمایند و نزد خداوند از او شکایت کرده و میگویند: خداوندا این قوم، قرآن را به کناری نهاده بودند و به آن عمل نمیکردند: >وَقالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً<[2] و پيامبر گفت: «پروردگارا، قوم من اين قرآن را رها كردند». خداوند متعال در آیۀ بعد، از چنین بندگانی، به عنوان دشمنان پیامبران خویش یاد میکند و میفرماید: >وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمينَ وَ كَفي بِرَبِّكَ هادِياً وَ نَصيراً<[3] و اين گونه ما براى هر پيامبرى دشمنانى از گناهكاران قرار داديم و همين كافى است كه پروردگارت هدايتكننده و ياور توست. وای به حال کسانی که در روز قیامت شفیع آنان دشمن آنان باشد. یعنی پیامبر گرامی که در قیامت از همه شفاعت میکنند، از چنین افرادی شکایت میکنند و از آنان بازخواست مینمایند. کسی که قرآن و دستورات انسانساز آن کتاب نورانی را به کناری نهاده و از سیرۀ اهل بیت( نیز تبعیّت نکند، روز قیامت باید پشت دست خود را بگزد و جزع و فزع نموده و مرتّب بگوید: ای کاش اینچنین عمل نمیکردم. ولی افسوس که گفتن «ای کاش»، در آن موقعیّت سودی به حال و روز وی نمیبخشد و هیچ یاری کنندهای نخواهد داشت. متابعت از شيطان درون «هواي نفس» و از شيطان برون «وسوسه هاي ابليس و افراد ناباب»، آدمی را اینچنین بدبخت و شقاوتمند میکند. مخصوصاً اگر آن متابعت بهطور عادت صورت پذیرد و براي آدمي، به شکل ملکه درآيد که قرآن شريف آنرا «شرک عملي» ميداند؛ چنانکه ميفرمايد: >أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواه<[4] آيا ديدي کسي را که هواي نفس خويش را به عنوان خداي خود گرفته است؟ يا در آيهي ديگري ميفرمايد: >أَلَمْ أَعْهَدْ اِلَيکُمْ يا بَني ادَمَ اَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيطان<[5]
اي فرزندان آدم آيا از شما پيمان نگرفتم که شيطان را نپرستيد؟
امام سجاد% در دعایی که به ابو حمزۀ ثمالی تعلیم فرمودند، به اهمیّت این مطلب اشاره میفرمایند و شرکت در مجالس غافلین و بطّالین را موجب دوری بنده از خداوند و مانع پذیرش توبه بر میشمرند.
در بخشی از این دعای شریف، با جملۀ: «اللَّهُمَّ تُبْ عَلَيَّ حَتَّي لَا أَعْصِيَک- ای پروردگار من به من حال توبهای عطا کن که دیگر هرگز معصیت نکنم»، از پروردگار خویش درخواست توبه میکنیم. سپس خطاب به پروردگار خویش میگوییم: «خدایا نمیدانم چه میشود که هرگاه عزم کردم تو را عبادت و اطاعت کنم و هرچه با خود عهد کرده و گفتم که از این پس سیرتم را نیکو میکنم و به مجالس اهل توبه و به مقام توّابین نزدیک میشوم، حادثه و بلیّهای پیش آمد که به عهد خود ثابت قدم نماندم و آن حادثه میان من و خدمت تو حایل گردید.»
امام سجاد% در ادامۀ این جملات، دلایل دوری بنده از خداوند تبارک و تعالی را بیان میفرمایند و در واقع به ذکر موانع توبه میپردازند. از جمله به مهمترین عوامل سلب توفیق توبه از انسان اشاره میکنند و میفرمایند:
«لَعَلَّكَ فَقَدْتَنِي مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي فِي الْغَافِلِينَ فَمِنْ رَحْمَتِكَ آيَسْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي آلَفُ مَجَالِسَ الْبَطَّالِينَ فَبَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ خَلَّيْتَنِی»[6]
شاید مرا در مجالس علما نیافتی و به خواری و خذلانم انداختی، یا شاید مرا در میان غافلین یافتی و بدین جرم، مرا از رحمت خود ناامید ساختی، یا شاید دیدی با مجالس اهل باطل انس و الفت گرفتهام و مرا میان آنان واگذاشتی…
در حقیقت، امام چهارم، همنشینی با رفیق بد و انس با مجالس گناهکاران را مانع توبه و معاشرت با رفیق خوب، دیندار و با اخلاق و الفت با مجالس دینی را راهکاری برای رسیدن به حالت توبه میدانند.
از مرحوم آیت الله بهاری)[7] نقل شده است که: اگر انسان نیمی از عمر خود، یا حتّی دو ثلث عمر خود را صرف کند تا برای باقیماندة عمر یک همراه و یک رفیق مناسب پیدا کند، جا دارد.
جوانان باید توجّه داشته باشند که اگر دوست نامناسب و رفیق ناباب، دچار کسی شود، علاوه بر اینکه عمر گرانبهای او را از بین میبرد و موجب اتلاف اوقات ارزشمند دوران جوانی میشود، دین او را به مرور زمان میگیرد و آبروی او را نیز خواهد ریخت.
رفیق و همراه انسان که ساعاتی از شبانه روز را با او سپری مینماید، در شخصیّت او و تکوین هویت او بسیار اثرگذار است و میتواند هویت وی را تغییر دهد. اگر متخلّق به اخلاق الهی باشد و از گناه اجتناب ورزد، در مهذّبشدن رفیق خود مؤثّر است و اگر گناهکار باشد و بویی از اخلاق و فضایل انسانی نبرده باشد، رفیق و همنشین خود را به همان مسیر باطل که طی میکند، رهنمون خواهد شد. به قول سعدی:
گـلی خوشبوی در حمّـام روزی رسید از دست محبوبی به دستـم
به او گفتم که مشکی یا عبیری کـه از بـوی دلـاویز تــو مســتـم
بگفتا: من گـِـلی نــاچـیـز بــودم و لیکـن مـدتـی با گُــل نشـسـتـم
کـمال همنشـین در من اثر کرد وگرنه من همان خاکم که هستم
همنشین شایسته و رفیق صالح، نظیر همنشینی گِل و شبیه شدن آن به گُل است. یعنی انسان را به کمال میرساند و رفیق نامناسب و ناباب، آدمی را از مسیر هدایت و کمال خارج میسازد.
جوانان و نوجوانان باید بسیار مراقب باشند با چه کسی نشست و برخاست میکنند، با چه کسی رفت و آمد میکنند. چنانکه پدران و مادران نيز باید مراقب رفقا و همکلاسیهای فرزندان خود باشند. حتّی باید مراقبت کنند معلّم یا استاد فرزند آنان چه نوع منش و رفتاری دارد؛ زيرا به تجربه اثبات شده است حتّی قیافة ظاهری و نوع پوشش معلّم و رفیقی که انسان به او علاقه دارد، در وی اثر میگذارد. بسیاری اوقات دیده شده است که یک دختر عفیف و نجیب پس از مدّتی رفت و آمد با دوستان لاابالی در حجاب یا مشاهدة یک معلّم بدحجاب، ابتدا چادر خود را از دست داده و پس از مدّت کمی، بدحجاب و لاابالی شده است و این خسارت بزرگی برای خود آن دختر، خانواده و اجتماع به شمار میرود. عکس آن نیز بسیار رخ داده است، یعنی جوانی که از تربیت دینی مناسبی برخوردار نیست، اگر مدّتی با رفقای دیندار و اهل تقوا معاشرت داشته باشد یا معلّم او جاذبة دینی داشته باشد، اهل نماز، روزه، حجاب و سایر تقیّدات دینی و مذهبی میشود.
از این رو به پدر و مادرها توصیه میشود مراقب رفقا و دوستان فرزندان خود باشند. اگر دختر یا پسر آنان با کسی نشست و برخاست کند که باکی از غیبت و تهمت و دروغ نداشته باشد، زماني نمیگذرد که قبح این گناهان در نظر فرزند کاسته میشود و خودش نیز دچار گناهان زبانی میشود. و بالأخره همنشین انسان پس از مدّتی، شخصیّت او را تغییر میدهد. اگر بیدین و گناهکار باشد، دین رفیق خود را متزلزل میکند و او را به گناه وادار مینماید و اگر صالح و دیندار باشد، رفیق خود را به مسیر هدایت میبرد و او را به معنویّات نزدیک مینماید. مولوي در مثنوي میگوید:
تا توانی مـی گریز از یـار بد یار بـد بدتـر بود از مـــار بـد
مار بد تنها همی بر جان زنـد یاربد بر جان و بر ایمان زند
این نکتۀ مهم در انتخاب همسر نیز مصداق دارد؛ زن و شوهر در کردار، گفتار و میزان دینداری یکدیگر تأثیر به سزايي دارند. مرد یا زن بیدین، به راحتی دین همسر خود را متزلزل میکند. همسری که رذایل اخلاقی بر او احاطه دارد و از فضایل اخلاقی و انسانی بهرهای نبرده است، بر اخلاق همسر خویش اثر سوء میگذارد و از او یک انسان رذل میسازد. بنابراین جوانان عزیز باید هنگام ازدواج بسیار دقّت کنند و بنا بر فرمایش پیامبر اکرم$ با کسی ازدواج کنند که از دین و اخلاق برخوردار باشد و به غیر از دین و اخلاق، به گِرد ملاک و معیارهای دیگر نگردند:
«إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبِير»[8]
هر گاه كسى كه از اخلاق و دين او راضى هستيد نزد شما آمد، به او همسر دهيد. اگر چنين نكنيد روى زمين فتنه و فساد بزرگى به وقوع خواهد پيوست.
[1]. فرقان / 29-27
[2]. فرقان / 30
[3]. فرقان / 31
[4]. فرقان / 43
[5]. يس / 60
[6]. إقبالالأعمال، ص 71
[7]. آيت الله بهاری) (1325-1265ه.ق)، از شاگردان مرحوم آيت الله العظمی ملاّ حسينقلی همدانی) و از اساتيد مبرّز عرفان و سير و سلوک.
[8]. الكافي، ج 5، ص 347