ریحانه الزهرا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

كارگريهاي بي چشمداشت شهيد مدافع حرم حاج حسین عليخانی

27 اسفند 1396 توسط ریحانه

یک شب اقا حسین گفت :

محسن  امشب چکاره ای؟

گفتم : کار خاصی ندارم .

گفت :‌حوصله کارگری داری .

گفتم:اری 

گفت: بعد از نماز یه شام بخوریم و برویم.

جای همه خالی سرکوچه مسجد المهدی(عج) یه کبابی هست. از اونجا کباب سیري خوردیم.
اقا حسین غذا کم میخورد . خلاصه نیمی از غذای اقا حسین را هم  من خوردم و بعد راه افتادیم.
بین راه اقا حسین گفت : محسن حالا یکجایي میروم که تا قیامت هرکس انجا برود برایمان حسنه مینویسند و روز قیامت هم شهادت میدهد که ما کمک کردیم.
 گفتم: این جای پر برکت کجاست؟؟!!!

 گفت: یک مسجد داخل بازار بالا.اسم اون مسجد الان مسجد غديره.

نزديك کتاب فروشی اقای پایروند وقتی رسیدیم چند جوان دیگر مشغول کار بودن ما نوبتی خاک بار ماشین میکردیم .
من از آنجا فهمیدم اقا حسین شيمیایی است چون در حین کار هم سرفه میزد و هم خلط زیاد بالا میاورد .

اما با همان وضع چه شبها که برای آن مسجد زحمت می کشید .

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: شهدا لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

ریحانه الزهرا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • اقتصاد مقاومتی
  • بارداری
  • تمثیل
  • خانواده
  • سخن عالمان
  • شبهه
  • شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • عمومی
  • قرانی
  • مناسبتی
  • مناسبتی
  • مهدویت
  • مهدویت حدیث
  • نهج البلاغه
  • پژوهش یار
    • فراخوان
    • مطالعه
    • معرفی سایت
    • معرفی محقق
    • معرفی نرم افزار
    • معرفی کتاب
    • مقاله نویسی
      • ارجاع دهی
      • انتخاب عنوان و موضوع مقاله
      • فهرست منابع
      • مقدمه
      • چکیده
      • کلیدواژه
  • گل و گیاه

Random photo

معرفی پایگاه اینترنتی
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس