ریحانه الزهرا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

ماموریت یک ویروس

13 فروردین 1399 توسط ریحانه

​خيلی مغرور شده بوديم،

خيلی مشغول شده بوديم،

در تخريب و تصرف طبيعت خيلی بی‌پروا شده بوديم،

به چيزی جز منافع خود نمی‌انديشيديم،

ضعيف را پامال می‌كرديم،

به صاحب قدرت و ثروت برای ارتقای مال و موقعيت كرنش می‌كرديم، 

باور داشتيم قاعده‌ی دنيا همين است و اين‌گونه خواهد ماند. 

آسمان را از دود و سرب و گازهای سمی سياه كرده بوديم، 

دريا را از ماهی تهی و از زباله و نفت و فاضلاب پر كرده كرده بوديم. 

حتی به پرندگان آسمان هم رحم نمی‌کردیم.

بالاخره بايد كسي پيدا می‌شد و به انسان مست و مغرور فرمان بدهد ايست!!

و اين ماموريت به يك ويروس كوچك غير قابل رويت واگذار شد تا به معنای واقعی انسان طغيانگر را سر جايش بنشاند. 

و به‌درستی به او بفهماند كه ای انسان:

تو خيلی ضعيفی

تو خيلی تنهایی

تو خيلی ترسويی

همه‌ی هواپيماها و قطارها را زمين‌گير كرد 

همه‌ی تجارتخانه‌ها و همه‌ی بازارهای بورس را تعطيل كرد. 

درهای استاديومها، اماكن تفريحی، رستورانها، سينماها، پاركها را به دست خود انسان بست. 

و به كره‌ی زمين گفت حالا نفس بكش،

به آسمان گفت حالا آبی شو،

به خورشيد و ماه و ستاره‌ها گفت حالا بچرخيد و برقصيد.

به حيوانات هم گفت حالا بدون ترس از شكار شدن به دست انسان آن‌گونه كه در ذات و ميل شماست زندگی كنيد. 

و به انسان دستور داد در خانه بمان و به آنچه داشتی، به آنها ناسپاس بودی بيانديش،

شايد هنوز فرصتی برای زيستن عاشقانه پيدا كنی…
کانال تربیتی نوردیده ?

@nooredideh

 نظر دهید »

اجر پرستار

12 فروردین 1399 توسط ریحانه

عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عليهم السلام عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله : مَنْ سَعَى لِمَرِيضٍ فِي حَاجَةٍ قَضَاهَا أَوْ لَمْ يَقْضِهَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ فَإِنْ كَانَ الْمَرِيضُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ أَ وَ لَيْسَ ذَاكَ‏ أَعْظَمَ أَجْراً إِذَا سَعَى فِي حَاجَةٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ قَالَ نَعَم‏

امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوارشان ، از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل فرمودند:هر كه از بيمارى ، پرستاري كند و در كارش كوشش كند چه موفق شود و چه نشود؛ از گناهانش بيرون آيد، مانند روزى كه از مادرش متولد شده است.
مردى از انصار عرض كرد يا رسول الله پدر و مادرم قربانت اگر بيمار از خاندانش‏ باشد اجر بيشترى ندارد كه در كار او تلاش كند؟
فرمود : بله 1
قطعا مهمترين خاندان انسان والدين او هستند

? حکایت : فقیه بزرگ، شیخ اعظم انصاري ، مادرش را تا نزدیك حمّام به دوش مى گرفت و او را به زن حمامى سپرده، مى ایستاد، تا بعد از پایان كار او را به خانه برگرداند.
هر شب به دست بوسى مادر مى آمد، و صبح با اجازه او از خانه بیرون مى رفت.
پس از مرگ مادر به شدت مى گریست فرمود گریه ام براى این است كه از نعمت بسیار مهمى چون خدمت به مادر محروم شدم.
شیخ پس از مرگ مادر با كثرت كار و تدریس و مراجعات تمام نمازهاى واجب عمر مادرش را خواند، با آنكه مادر از متدیّنه هاى روزگار بود.

?منبع: 1 - وسائل الشيعة، جلد‏2، صفحه: 427

 نظر دهید »

قلب بانوی آلمانی

11 فروردین 1399 توسط ریحانه

5 شعبان ولادت حضرت امام زين العابدين (ع) (38 هجري قمري)
فروغ صحیفه سجادیه در قلب بانوی آلمانی
خانم آنه ‌ماری شیمل (Annemarie Schimmel) (فوت شده در ۲۶ ژانویه ۲۰۰۳) پژوهشگر، اسلام‌پژوه، خاورشناس و مولوی‌شناسِ سرشناسِ آلمانی است.
این پژوهشگرِ معروفِ آلمانی ﻣﻰ‌ﮔﻮﻳﺪ: «من همواره دعاها را از اصل عربی می ‏خوانم و به هیچ ترجمه ‏ای مراجعه نمی‏ کنم . البته بخش هایی از صحیفه سجادیه را به زبان آلمانی ترجمه کرده‏ ام. وقتی مشغول برگردانیدن این دعاها به زبان مذکور بودم، مادرم به دلیل کسالت در بیمارستانی بستری بود و من مدام به او سر می ‏زدم و کاملا در جریان احوالش بودم. پس از اینکه او به خواب می‏ رفت، در گوشه ‏ای از اتاق مشغول پاکنویس نمودن ترجمه‏ ها می‏ شدم. اضافه کنم که اتاق مادرم دو تختی بود و در تخت دیگر خانمی که عقاید کاتولیکی محکم و راسخ و در عین حال متعصبانه داشت، بستری بود.
او از روی ایمانی که به مذهب خویش داشت، وقتی متوجه شد من مشغول ترجمه دعاهایی از یک متن شیعی هستم، آزرده خاطر گردید و با ناگواری و نگرانی گفت: مگر در مسیحیت و در کتب مقدس خودمان از نظر ادعیه کمبودی داریم که تو اکنون به دعاهای مسلمانان روی آورده ‏ای؟! جوابی به وی ندادم اما وقتی کتابم چاپ شد، نسخه ‏ای از آن را برایش فرستادم. مدتی بعد با من از طریق تلفن تماس گرفت و خاطر نشان ساخت: «بسیار صمیمانه از این هدیه جالب متشکرم، زیرا هر روز به جای دعاهای انجیل آن را می‏ خوانم!»
آری واقعا ترجمه «ادعیه معصومین علیهم السلام‏» مخصوصا صحیفه سجادیه می‏ تواند تا این حد در میان غربی ‏ها تحول آفرین و کارساز باشد.
[آن ماری‏ شیمل بانوی شرق شناس جهان غرب، ماهنامه از دیگران، سال دوم، ش ۵، مرداد ۱۳۸۰، ص ۱۰ و ۱۱ .]
آن کتاب «صحیفه سجادیه» بود. کتابی که این چنین یک مسیحی متعصب را جذب نمود.
قطعا ما مسلمان ها و شیعیان باید جلودار باشیم و برای این کتاب برنامه ویژه ای داشته باشیم.
اگر ما، هر روز فقط یک دقیقه، یک صفحه ترجمه صحیفه سجادیه را بخوانیم، در یک سال یا یک سال و نیم کل صحیفه را خوانده ایم.

 نظر دهید »

زیباترین بهار

02 فروردین 1399 توسط ریحانه
زیباترین بهار

✍بهار یعنی؛ باران فراوان، جوشش نهرها و پر آب شدن رودخانه ها… بهار یعنی؛ نم نم باران و بوی طراوتی که دائما به مشام می رسد. بهار یعنی تازگی، نو شدن و حسّ شیرینِ زندگی و صفا…
? «السَّلامُ عَلی رَبیعٍ الاَنام وَ نَضرة الأیّام»

? سلام بر «بهار مردم» و «خرّمی دلها»…
 مهدی جان! تو «ابر بارنده، باران پیاپی و چشمه ی جوشان» هستی. هنگام ظهورت از کویرها و خشکی ها، سخنی نباید گفت؛ زیر قدمهایت همه چیز رنگ سرسبزی و تازگی دارد… سلام بر تو…
? فصلنامه انتظار، شماره۱۲

 نظر دهید »

احترام خواهر

20 اسفند 1398 توسط ریحانه

إنَّ الْحُسَيْنَ عليه السلام

إذا زارَتْهُ زَيْنَبُ عليهاالسلام يَقُومُ إجْلالاً لَها وَكانَ يُجْلِسُها في مَكانِهِ . ;

وقتى حضرت زينب عليهاالسلام، امام حسين عليه السلام را زيارت مى كرد، امام به احترام او بر مى خاست و در جاى خـودش مى نشاند. زينب كبرى عليهاالسلام را عقيله بنى هاشم مى گفتند و از نظر فهم و ايمان و فضايل اخلاقى بسيار والا بود. از اين رو سيدالشهدا عليه السلام چنين رفتار احترام آميزى با او داشت.;

وفاة زينب الكبرى ص 11

 نظر دهید »

حسادت

20 اسفند 1398 توسط ریحانه

داستانی عجیب درباره حسد

در زمان یکی از خلفا، مرد ثروتمندی غلامی خرید. از روز اولی که او را خرید، مانند یک غلام با او رفتار نمی کرد، بلکه مانند یک آقا با او رفتار می کرد. بهترین غذاها را به او می داد، بهترین لباسها را برایش می خرید، وسائل آسایش او را فراهم می کرد و درست مانند فرزند خود با او رفتار می کرد. غلام می دید که اربابش همیشه در فکر است، همیشه ناراحت است. بالاخره ارباب حاضر شد او را آزاد کند و سرمایه زیادی هم به او بدهد.

ویژگیهای مشترک دشمنان امام حسین علیه السلام و امام زمان (عج*

یک شب ارباب درد دل خود را با غلام در میان گذاشت و گفت: من حاضرم تو را آزاد کنم و این مقدار پول هم بدهم، ولی می دانی برای چه اینهمه خدمت به توکردم؟ فقط برای یک تقاضا، اگر تو این تقاضا را انجام دهی هر چه که به تو دادم حلال و نوش جانت باشد، و بیش از این هم به تو می دهم ولی اگر این کار را انجام ندهی من از تو راضی نیستم. غلام گفت: هر چه تو بگوئی اطاعت می کنم، تو ولی نعمت من هستی و به من حیات دادی. گفت: نه، باید قول قطعی بدهی،

می ترسم اگر پیشنهاد کنم، قبول نکنی. گفت: هر چه می خواهی پیشنهاد کنی بگو، تا من بگویم ” بله “. وقتی کاملا قول گرفت گفت: پیشنهاد من این است که در یک موقع و جای خاصی که من دستور می دهم، سر مرا از بیخ ببری. گفت: آخر چنین چیزی نمی شود. گفت: خیر، من از تو قول گرفتم و باید این کار را انجام دهی. نیمه شب غلام را بیدار کرد، کارد تیزی به او داد، و با هم به پشت بام یکی از همسایه ها رفتند. در آنجا خوابید و کیسه پول را به غلام داد و گفت: همینجا سر من را ببر و هر جا که دلت می خواهد برو.

غلام گفت: برای چه؟ گفت: برای اینکه من این همسایه را نمی توانم ببینم. مردن برای من از زندگی بهتر است. ما رقیب یکدیگر بودیم و او از من پیش افتاده و همه چیزش از من بهتر است. من دارم در آتش حسد می سوزم، می خواهم قتلی به پای او بیفتد و او را زندانی کنند. اگر چنین چیزی شود، من راحت شده ام.

راحتی من فقط برای این است که می دانم اگر اینجا کشته شوم، فردا می گویند جنازه اش در پشت بام رقیبش پیدا شده، پس حتما رقیبش او را کشته است ، بعد رقیب مرا زندانی و سپس اعدام می کنند و مقصود من حاصل می شود! غلام گفت: حال که تو چنین آدم احمقی هستی، چرا من این کار را نکنم؟ تو برای همان کشته شدن خوب هستی. سر او را برید، کیسه پول را هم برداشت و رفت. خبر در همه جا پیچید. آن مرد همسایه را به زندان بردند، ولی همه می گفتند اگر او قاتل باشد، روی پشت بام خانه خودش که این کار را نمی کند. پس قضیه چیست؟ معمائی شده بود. وجدان غلام او را راحت نگذاشت، پیش حکومت وقت رفت و حقیقت را اینطور گفت: من به تقاضای خودش او را کشتم. او آنچنان در حسد می سوخت که مرگ را بر زندگی ترجیح می داد. وقتی مشخص شد قضیه از این قرار است،هم غلام و هم مرد زندانی را آزاد کردند.

چطور حسادت مان را از بین ببریم؟

چه بسیار چیزهایی که شما دوست دارید و به ضرر شمایند، و .» عَسی أن تکرَهوا شَیئاً وهو خیرٌ لکم وَعسی أن تُحِبّوا شیئاً وهو شَرٌّ لکم « : 5. ایمان به آیه 252 بقره

چه بسیار چیزهایی که دوست ندارید که به سود شمایند. سعی کنیم وقتی نعمت به دیگران می رسد، شکرگذار و خوشحال باشیم و همه را اعضای خانواده خودمان بدانیم؛ و موقع بدی رسیدن به دیگران نیز ناراحت شویم.

افراد زیادی برای حسادت با امام حسین علیه السلام جنگیدند، و می گفتند چرا او نوه پیامبر (ص)باشد ما نباشیم؟ چرا او امام باشد ما نباشیم؟ خواصی که در مدینه ماندند و به یاری اباعبدالله نیامدند، می گفتند چرا او دستور بدهد.جمله حضرت زینب سلام الله علیها در مجلس یزید: شما از حسادت بود که حسین را کشتید؛ ممکن است بعد از ظهور ولی عصر (عج) نیز برخی افراد بخاطر حسادت با ایشان بیعت نکنند.

 نظر دهید »

صدقه درختی

15 اسفند 1398 توسط ریحانه
صدقه درختی
 نظر دهید »

صدقات چگونه باطل می شوند؟

15 اسفند 1398 توسط ریحانه

لَا تُبْطِلُوا صَدَقَتِكُم بِٱلْمَنِّ وَٱلْأَذَى بقره/264

بخشش‌های خود را با منت و آزار، باطل نسازید!

?حکایت؛ مرد نیکوکاری در حال نشاط و خوشحالی خدمت امام جواد علیه‌السلام رسید. حضرت فرمود: چه خبر است ‌چنین مسرور و خوشحالی؟ عرض کرد: فرزند رسول خدا! از پدر شما شنیدم که می‌فرمود: بهترین روز شادی انسان روزی است که خداوند توفیق انجام کارهای نیک و خیرات و احسان به او دهد و او را در حل مشکلات برادران دینی موفق بدارد. امروز نیازمندانی از جاهای مختلف به من مراجعه کردند و به خواست خداوند گرفتاری‌هایشان حل شد و نیاز ده نفر از نیازمندان را برطرف کردم، بدین‌جهت چنین شادی به من دست داده است.
امام جواد علیه‌السلام فرمود: به جانم سوگند، شایسته است چنین شاد و خوشحال باشی! به‌شرط این‌که اعمالت را ضایع نکرده و در آینده باطل نکنی. سپس امام علیه‌السلام فرمود:
یا ایها الذین آمنوا لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی
ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اعمال نیک خود را با #منت_نهادن و اذیت کردن باطل نکنید.۱

?۱. با اقتباس و ویراست از کتاب داستان‌های بحارالانوار

 نظر دهید »

نهى از منكر امام جواد عليه السلام

15 اسفند 1398 توسط ریحانه
نهى از منكر امام جواد عليه السلام

محمد بن ريان گويد: مامون هر نيرنگى كه داشت براى دنياطلبى امام جواد عليه السلام بكار برد ولى نتيجه اى نگرفت . چون درمانده شد و خواست دخترش را براى زفاف نزد حضرت بفرستد، دويست دختر از زيباترين كنيزان را خواست و به هر يك از آنان جامى كه در آن گوهرى بود داد تا وقت حضرت به كرسى دامادى نشيند به او تقديم كنند اما امام عليه السلام به آنها توجهى نكرد.
مردى آوازه خوان و تارزن را كه مخارق نام داشت و از ريش بسيار بلندى برخوردار بود طلبيد و از او خواست تا كارى كند كه امام جواد عليه السلام به امور دنيوى سر گرم شود.
مخارق گفت : اگر آن حضرت مشغول كارى از امور دنيا باشد من او را آن گونه كه بخواهى به سوى دنيا مى كشانم . سپس در برابر امام عليه السلام نشست و از خود صداى الاغ در آورد و بعد از آن ساز مى زد و آواز مى خواند و امام عليه السلام به او توجهى نداشت و به راست و چپ هم نگاه نمى كرد اما وقتى حضرت ديد آن بى حيا ادامه مى دهد سرش را به جانب او بلند كرد و فرياد زد: اتق اللّه يا ذا العثنون (از خدا بترس اى ريش بلند)
مخارق از فرياد امام عليه السلام آنچنان وحشت زده شد كه ساز و ضرب از دستش افتاد و تا آخر عمر دست او بهبوده نيافت .
مامون از حال او پرسيد، جواب داد هنگامى كه آن حضرت بر سرم فرياد كشيد آنچنان وحشت زده شدم كه هيچگاه اين حالت از وجودم بر طرف نمى شود.
اصول كافى ، مولد ابى جعفر محمد ابن على الثانى عليه السلام

 نظر دهید »

بیش از موقع انتظار چیزی را نداشته باش

15 اسفند 1398 توسط ریحانه

به نام خدا

ابوالفضل امیری:

???????????????

بسم الله الرحمن الرحیم
???سلام،طلوع فجر پنجشنبه پانزدهمین روز از اسفند ماه و دهمین روز از ماه مبارک رجب که *مصادف است با میلاد مبارک ابن الرضا حضرت جواد الائمه(علیه السلام)* را به پیشگاه حضرت ولی عصر(عج) و همه پویندگان مسیر هدایت تبریک عرض می نمایم.
???به جهت عرض ادب به پیشگاه این امام همام سخن امروز را به همین مناسبت تقدیم خواهم نمود.
??? *دوران زندگی نهمین امام و یازدهمین معصوم* بسیار کوتاه و امامت ایشان در سن ۸ سالگی آغاز گردید و ۱۶ سال به طول انجامید و برغم همه سخت گیری های حکومت جابر عباسیان مکتب علمی،اجتماعی شیعه را جلوه خاص بخشید و حدود ۲۶۰ شاگرد اندیشمند همانند عبدالعظیم حسنی،ابراهیم ابن مهزیار اهوازی ،دعبل خزاعی و… در محضر وی تلمّذ نمودند که هرکدام چراغ فروزانی برای هزاران نفر گردیدند.
???با حدیثی از این امام عزیز روز خود را متبّرک می کنیم.
??? *"بیش از موقع انتظار چیزی را نداشته باش که پشیمان می شوی، فقط با آرزوها زندگی نکن که قلبت سخت می شود نسبت به ضعفاء بخشنده باش تا خداوند هم نسبت به تو بخشنده شود".* 
?????بارالها؛ بر محمد(ص) و آل محمد(ص) درود فرست و این عید را بر ما مبارک گردان و به برکت این‌ میلاد ارواح طیبه مؤمنین و مؤمنات را سیراب از رحمت‌ واسعه خود گردان.

التماس دعا

???????????????

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 13
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

ریحانه الزهرا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • اقتصاد مقاومتی
  • بارداری
  • تمثیل
  • خانواده
  • سخن عالمان
  • شبهه
  • شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • عمومی
  • قرانی
  • مناسبتی
  • مناسبتی
  • مهدویت
  • مهدویت حدیث
  • نهج البلاغه
  • پژوهش یار
    • فراخوان
    • مطالعه
    • معرفی سایت
    • معرفی محقق
    • معرفی نرم افزار
    • معرفی کتاب
    • مقاله نویسی
      • ارجاع دهی
      • انتخاب عنوان و موضوع مقاله
      • فهرست منابع
      • مقدمه
      • چکیده
      • کلیدواژه
  • گل و گیاه

Random photo

پژوهش در کلام رهبری
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس