ریحانه الزهرا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

پالتوی شهید مهدی باکری 

19 اردیبهشت 1397 توسط ریحانه

یک روز که مهدی از مدرسه به خانه آمد،

از شدت سرما تمام گونه ها ودست هایش سرخ و کبود شده بود.پدرش همان شب تصمیم گرفت برای او پالتویی تهیه کند. دو روز بعد با پالتوی نو و زیبایش به مدرسه رفت اما غروب همان روز که از مدرسه برگشت با ناراحتی پالتویش را به گوشه ای انداخت. همه با تعجب او را نگاه کردند. او در حالی که اشک در چشمش نشسته بود،گفت:چه طور راضی شوم پالتو بپوشم وقتی که دوست بغل دستی ام از سرما به خود می لرزد؟

برگرفته از کتاب#افلاکیان-زمین-شهید-مهدی-باکری

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: شهدا لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

ریحانه الزهرا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • اقتصاد مقاومتی
  • بارداری
  • تمثیل
  • خانواده
  • سخن عالمان
  • شبهه
  • شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • عمومی
  • قرانی
  • مناسبتی
  • مناسبتی
  • مهدویت
  • مهدویت حدیث
  • نهج البلاغه
  • پژوهش یار
    • فراخوان
    • مطالعه
    • معرفی سایت
    • معرفی محقق
    • معرفی نرم افزار
    • معرفی کتاب
    • مقاله نویسی
      • ارجاع دهی
      • انتخاب عنوان و موضوع مقاله
      • فهرست منابع
      • مقدمه
      • چکیده
      • کلیدواژه
  • گل و گیاه

Random photo

شهید دارلک
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس