یا علی
درد زایمان امانش را بریده بود.
ندایی شنید: ((ای فاطمه، بر تو باد که به خانه خدا بروی))
نزدیک کعبه آمد. دست به دعا برداشت:
((پروردگارا! من به تو و پیامبران و کتابهای آسمانی تو، ایمان آورده ام و سخن جدم ابراهیم را پذیرفته ام و بی تردید خانه تو با دستان او ساخته شده است. خداوندا! به حق آن کسی که این خانه را بنا کرد و به حق جنینی که در رحم دارم، این ولادت و وضع حمل را، برای من آسان گردان!))[1]
ناگهان کعبه آغوش باز کرد برای فاطمه دختر اسد. رکن یمانی شکافت و فاطمه وارد خانه کعبه شد. اهل مکه حیران ماندند که چه خواهد شد؟ خواستند وارد خانه کعبه شوند اما به اذن خدا هیچ کلیدی قفل بسته کعبه را نگشود. دانستند که معجزه ای در کار است.
به انتظار نشستند. تا اینکه دیدند دختر اسد را که طفلی در دست دارد، با چهره ای خندان و درخشان.
فاطمه دوباره همان ندا را شنید: ((ای فاطمه! نام این نوزاد را علی بگذار))[2]
چیزی نگذشت که راز ولادت علی در کعبه بر همگان آشکار شد. وقتی که مولود کعبه بر همه سبقت گرفت در ایمان به رسول خدا(ص). و در ((یوم الانذار)) و در((لیله المبیت))، در ((بدر)) و ((احد)) و ((خندق)) و((خیبر))، در ((آیه تطهیر)) در ((انما ولیکم الله)) در((غدیر خم)) و در محراب مسجد کوفه و…
ولادت امیرالمؤمنین علی (ع) و روز پدر بر شما گرامیان مبارک
به طواف كعبه زني پاك و محترم آمد
ميان سينه ي او شعله هاي غم آمد
دخيل بست به دامان صاحب خانه
به سوي ركن يماني دو سه قدم آمد
صدا زد اي كه مرا ميهمان خود كردي
بگير روي مرا ، لحظه كرم آمد
همين كه دلنگران شد خدا اجابت كرد
صداي اُدخُلي از داخل حرم آمد
قدم نهاد به عرشي ترين مكان و سپس
شكاف سينه ي بيت العتيق هم آمد
ميان خانه چه ها شد كسي نمي داند
فقط سلام ملك بود دم به دم آمد
سكوت خلق شكست و پس از گذشت سه روز
زمان جلوه نمايي دلبرم آمد
شاعر: قاسم نعمتی
شاد باشید
منبع نرم افزار باد صبا