علمای ما، اینها را جزء علم نمی دانند!
مار به گردن سفیر روم، پاسخ شگفت و بهت انگیز شیخ بهایی “رضوان الله علیه”
? مرحوم حاج شیخ عباس قمی “قدس الله نفسه” می نویسد که شيخ صمد برادر مرحوم شيخ بهاء گفته: روزى برادرم شيخ بهاء به مجلس شاه عباس وارد شد. پس شاه عباس گفت:
- اى شيخ گوش بده ببين سفير روم چه مى گويد؟! سفير روم هم در مجلس نشسته بود و براى شاه و سايرين تعريف مى كرد كه:
?در كشور ما علمائى هستند كه به علوم_غريبه عارفند و اعمال عجيبه از آنها صادر مى شود و چنين و چنان مى كنند ولى در ميان شما چنين كسانى يافت نمى شود!
?شيخ ديد اين حرفها به شاه اثر كرده و شاه تحت تأثیر حرفهاى سفير خارجى قرار گرفته است، و گويا ناراحت به نظر مى رسد. پس شيخ به شاه گفت:
?? اين گونه علوم در نظر اهل كمال و علم چندان ارزشى ندارد و علماى ما به اينگونه امور، اهميت نمى دهند و اينها را جزء علم نمى دانند!
- در همين حالى كه اين حرفها را مى زد پاى خود را هم دراز كرده بود و ساق بند خود را باز مى كرد و ما از اين حركت او در اين مجلس و در حضور شاه ناراحت بوديم.
⭕️ بعد از لحظه اى يك مرتبه در حالى كه سر آن را در دست داشت آن را به صوت سفير روم انداخت، پس آن پارچه مانند مارى شروع به حركت كردن و گردش كردن در مجلس نمود.
?سفير و همه اهل مجلس وحشت زيادى كردند! پس شيخ سر آنرا به طرف خودش كشيد، دوباره به حال اول برگشت. آن وقت شيخ به شاه گفت:
- اين كارها چيزى نيست و در نزد من، اعتبارى ندارد. من اين علم را در اوائل جوانى در اصفهان از معركه گيرهاى ميدان اصفهان ياد گرفته ام.
?و اين از حركات دست و چشم بندى است كه معركه گيرها براى گرفتن پول از مردم انجام مى دهند.
- پس سفير شرمنده از حرف خودش و از ايراد گرفتن از علماء به اين خرافات، خجل و پشيمان شد.
? همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
hojre_feghahat@