ماه رمضان در جبهه ها
29 اردیبهشت 1397 توسط ریحانه
بعد از ۴۸ ساعت درگیرے با دشمن
نیمہ شب به اردوگاه رسیدیم …
? مقداری آب و یڪ جعبه خرما باقے مانده بود ، فرمانده بچه های گردان را به خط ڪرد و گفت : برادرانے ڪہ خیلی گرسنه هستند از این خرما بخورنـد و آنهایے کہ می توانند، تا فـردا صـبح تحمل ڪنند.
? جعبہ خرمـا بیـن بچـه ها دست به دست چرخیـد تا به فرمانــده رسید…
? فرمانـده بہ جعبـه خرمـا نگاه ڪرد، خرماهـا دست نخورده بود ،بچـه ها تنـها با آب قمقمه هایشان افطار ڪرده بودنـد.
?ماه رمضان بود…
?تیرماه شصت و یڪ…
? #عملیات_رمضان
? #بفدای_لب_تشنه_ات_یاحسین
? #خاطرات_ناب
@dr.khalilpoor