ریحانه الزهرا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

آیا می‌دانید به چه کسانی در حرم «سقا» می‌گفتند؟

08 خرداد 1397 توسط ریحانه

با شنیدن نام «سقا» یاد و خاطره حسین (ع)، حضرت ابالفضل العباس (ع) و همه شهدای و تشنه لبان کربلا? در ذهن تداعی می‌شود. آری «سقا»، نام زیبایی است. نامیست پر از رشادت✨ و ایثار. یکی از معانی این لغت آب دهنده است؛ کسی که به تشنه لبان آب می نوشاند. می خواهیم پیشه‌ای به نام «سقایی» را که در گذشته در حرم مطهر امام رضا (ع) وجود داشته و افرادی که آنها را در گذشته «سقا» می‌نامیدند؛ معرفی نماییم.

در زمان‌های گذشته (عهد صفویه) در شهر مشهد و حرم مطهر آب لوله کشی وجود نداشت؛ لذا در مجموعه حرم، کسانی به نام «سقا» وجود داشتند که وظیفه تأمین آب مورد نیاز زائران در سقاخانه و دیگر قسمت های حرم را بر عهده داشتند؛ «سقاباشی» وظیفه داشت هزینه سالانه سقاخانه نظیر تهیه یخ و تامین روشنایی? را برآورد کرده به اطلاع ناظر و متولی برساند. 

شغل سقایی مختص سقاخانه نبود؛ آنان غیر از تأمین آب، وظایف دیگری مثل تطهیر حرم مطهر، نظافت حوض صحن عتیق (انقلاب) و انجام خدمات در مراسم تعزیه خوانی را بر عهده داشتند. 

در اسناد دوره صفویه به اصطلاح «سقایان آب پاش صحن» که به نظر می‌رسد کار شستشوی صحن را انجام می دادند و نیز به سقایان سرطاس (نوعی ظرف) و راویه کش (حمل کننده مشک آب) اشاره شده است.

امروزه دیگر شغلی به نام «سقایی» در حرم مطهر وجود ندارد اما هنوز سقاخانه‌ها پابرجا بوده و هرروز تعداد زیادی از زائران با نوشیدن آب گوارای این سقاخانه‌ها سیراب می‌شوند. قدیمی‌ترین سقاخانه حرم، سقاخانه صحن انقلاب است که به نام «سقاخانه اسماعیل طلایی?» مشهور است.  

از دیگر سقاخانه‌های موجود در مجموعه حرم مطهر می‌توان به سقاخانه صحن قدس و  سقاخانه صحن انقلاب (عتیق) اشاره کرد.

?منبع (با اندکی تلخیص): آئین‌های حرم مطهر رضوی؛ علی اخوان مهدوی؛ رضا نقدی

✅کانال حرم امام رضا(ع)
? https://sapp.ir/razavi_aqr_ir

دوستانتان را نیز مهمان کنید…???

 نظر دهید »

ذهن‌خوانی آیت‌الله‌العظمی بهجت از یک فرد کانادایی

07 خرداد 1397 توسط ریحانه

 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت الله بهجت قدس سره
از کانادا آمده بود آقا را ببیند، از پدر و مادری لبنانی و کانادایی بود. چیزهایی شنیده بود و کنجکاو بود. دلهره و شک در چهره‌اش پیدا بود. وارد اتاق شد، دید آقا دارد تسبیح می‌چرخاند. به لبهای آقا خیره شد، دید تکان نمیخورند. با خود گفت: «این چه عالمی است که تسبیح می گرداند و ذکر نمی‌گوید؟!» هنوز ننشسته بود که آقا فرمود: «بله! ذکری از امام سجاد علیه السلام روایت شده است که هر کس آن ذکر را بعد از نماز صبح بخواند، تا غروب هرچه تسبیح بگرداند، برای او ذکر می نویسند.» رنگش پرید. فقط سکوت کرد. آنهایی که نشسته بودند، چیزی نفهمیدند؛ نمی‌دانستند چه خبر است؟!
? بر اساس خاطره حجت الاسلام والمسلمین علی بهجت (این بهشت، آن بهشت، ص۵۶)
@HawzahNews?

 نظر دهید »

شرح دعاے روز دوازدهم آیت اللہ مجتهدے تهرانے(ره)

07 خرداد 1397 توسط ریحانه

«اللّهمّ زَينّي فيهِ بالسّتْرِ والعَفافِ»

خدايا روزي كن من را در ماہ رمضان و بہ دو چيز زينت بدہ. ستر و عفاف.
?ستر يعني اينكہ گناهان مردم را مخفي كنم. بہ ما چہ ارتباطي دارد كہ فلاني عيب دارد؟ خوش بہ حال بنده‌اي كہ بہ عيب خودش مي‌پردازد و بہ عيب ديگران كاري ندارد. اگر رفيقت هم عيب دارد بہ كسي نگو.

. 

☘ در ادامہ دعا عفاف آمدہ است. عفاف يعني اينكہ گناہ نكنيم و عفت نفس داشتہ باشيم كہ گناہ نكردن است. پس بيان نكردن گناہ ديگران و داشتن عفاف اولين دعايي است كہ در اين روز از خدا مي‌خواهيم. 
⬅️ «واسْتُرني فيهِ بِلباسِ القُنوعِ والكَفافِ»

خدايا من را بہ دو چيز مستور كن؛ يكي لباس قناعت و ديگري كفاف.
? كفاف يعني اينكہ زندگي را بگذرانيم. اگر مال و ثروت زياد داشتہ باشيم گرفتار مي‌شويم و اگر دستمان پيش كسي دراز باشد ذليل مي‌شويم پس از خدا بخواهيم كہ بہ اندازہ كفاف زندگي بہ ما بدهد. 
? قناعت هم بہ انسان عزت مي‌دهد و كسي كہ قناعت دارد خدا او را عزيز مي‌كند.
⬅️ «واحْمِلني فيهِ على العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّي فيهِ من كلِّ ما أخافُ»

خدايا من را عادل كن و كاري كن انصاف داشتہ باشم و خدايا از هرچہ كہ من از آن مي‌ترسم من را امان دہ. اگر كسي ما را تهديد مي‌كند بہ ما ايمني بدہ كہ كسي نتواند بہ ما تعرض كند.
⬅️ «بِعِصْمَتِكَ يا عِصْمَةَ الخائِفين» 

بہ عصمت و حفظ و نگهباني خودت اي كسي كہ خائفين و ترسناكان را نگهداري مي‌كني، اي كسي كہ هركہ بہ تو متوسل مي‌شود از او نگهداري مي‌كني، 
✨خدايا دربارہ ما اين دعاها را مستجاب بفرما.

 نظر دهید »

یاعلی

07 خرداد 1397 توسط ریحانه

از پیغمبر سئوال شد:

یارسول الله،ما وقتی صحبتمون، حرفمون با یکی تموم میشه، 

پایان کلاممون، او را به خدا 

می سپاریم، به بیان پارسی 

می گوییم:

خداحافظ و به زبان عربی 

می گوییم:

فی امان الله

اگر بدون خداحافظی کردن، 

در وسط سخن گفتن از او جدا بشیم، نوعی بی ادبی می پنداریم.
?شما وقتی در معراج با خدا هم صحبت شدید ، پایان جمله که نمی توانستید به ذات خدا عرضه بدارید:تو را به خدا می سپارم!

آخرین جمله ی رد و بدل شده ، بین شما و خدا چه بود؟
✨حضرت فرمودند:

پایان صحبت، 

خداوند سبحان به من گفت: “یاعلی" 

من نیز به خدای خود ” یا علی”

گفتم.

این آخرین جمله بین من و ذات مقدس خدا بود

?منبع:کتاب سخن خدا ۷۱ - زندگانی چهارده معصوم ص ۴۹ - معراج ص۱۳?
@omeabiha1

 نظر دهید »

رفع گرفتاری با توسل به امام رضا (ع)

05 خرداد 1397 توسط ریحانه

اگر مشکل داری، به امام رضا(ع) توسل کن

عبدالله به دیواره سخت صخره كوچك تكیه داد. دلش پر از غصه شد. دور و بر خود چشم چرخاند. دلش مى خواست با ناله بلند، عقده هایش را بیرون بریزد. چه كسى بود كه پاى درد دلش بنشیند و غصه هایش را بروبد! چشم به آسمان كشاند و به خدا شكایت كنان گفت: «فقط خودت به دادم برس؛ تنهایم، خدا!»
یاد طیس و دوستانش افتاد. در نظرش، طیس چه قدر پست شده بود! دیگر كم مانده بود كه آن ماجرا را از همه جاى شهر جار بزند. حالا خیلى ها به موضوع پى برده بودند. همان ماجراى پول مختصرى كه عبدالله به «طیس » بدهكار بود .

آخرین بار، همین چند دقیقه پیش بود كه طیس، سر راه او سبز شد و زبان پشت لب هاى درشت و سیاهش چرخاند كه: «آهاى عبدالله! دوباره كه دست خالى هستى، نكند باز هم گرفتار و شرمنده‎ای … هان؟!»
عبدالله هم با رویى سرخ، اما دلى خشمگین گفت: «نه! باور كن هنوز در تلاش هستم تا هر طور شده، بیست و هشت دینارت را برایت جور كنم؛ كمى صبر داشته باش مسلمان!»
ناگهان دوستان «طیس » دور عبدالله جمع شدند و او را به باد خنده هاى مسخره آمیزشان گرفتند .
- آهاى آهاى عبدالله گدا! آهاى آهاى عبدالله بى پول! عبدالله گرسنه!

همان دم بود كه عبدالله از دست آنها گریخت. «طیس » هم پشت سرش عربده كشید كه: «تا فردا مهلت دارى پولم را پس بیاورى؛ وگرنه، هر چه دیدى از چشم خودت دیدى. مى دهم نوچه هایم از پا به نخل هاى نخلستانم آویزانت كنند، آن وقت … !»
حالا عبدالله آرام آرام مى گرید. دامن دشداشه اش خیس اشك بود و گونه هاى درشت و برآمده اش، متورم .
- خدایا! از كجا بیست و هشت دینار طلا جور كنم. براى من پول زیادى است .
كاش محتاج نبودم و از او قرض نمى گرفتم! كاش مى مردم و دست به دامان او نمى شدم!
فكرى به خاطرش رسید .
- بروم دست به دامان او بشوم . … بهتر نیست؟! او خیلى كریم است . خیلى هم با گذشت و راز دار!

فورى به عریض، در نزدیكى مدینه رفت . چون اهل خانه امام رضا علیه السلام گفته بودند كه حضرت به آن جا رفته است .
به محله عریض رسید . به طرف كلبه امام رفت. امام را از دور دید، تا آمد پا تند كند، دید امام فورى اسبش را به سمت او راند و خیلى زود به او رسید . هر دو، گرم سلام و احوال پرسى شدند . عبدالله تا آمد حرفى بزند، امام رضا (علیه السلام) پرسید: «چه خواسته اى دارى عبدالله!»
عبدالله لب هایش را به زحمت لرزاند .
- قربانت گردم مولاى من! «طیس » از من طلبى دارد و چند روزى ست كه در گرفتن آن پافشارى مى كند. من نتوانسته ام پولش را تهیه كنم؛ اما او با حرف ها و اعمال خود مرا در كوچه و بازار، رسواى مردم كرده است!

صورت امام رنگ به رنگ شد. عبدالله فكر كرد شاید امام به «طیس » خواهد گفت كه باز هم به عبدالله مهلت بده و دیگر او را آزار نده!
اما چنین نشد. امام رضا (علیه السلام) با جمله ‎اى كوتاه گفت: «همین جا باش تا برگردم!»
او بر روى زیلویى ساده در بیرون كلبه نشست . ماه رمضان بود . عبدالله هم مثل امام روزه دار بود . دقایقى گذشت، امام نیامد. عبدالله نگران شد. برخاست تا به مدینه برگردد و روزى دیگر به سراغ امام بیاید. چون وقت افطار شده بود .
تا آمد راه بیفتد، امام را در برابر خود دید .

امام رضا (علیه السلام) با مهربانى او را به درون كلبه برد. عبدالله هنوز در فكر بدهكارى اش بود .
امام ایستاد به نماز . عبدالله نیز پشت سر امام نماز خواند .
دقایقى بعد امام از عبدالله پرسید: «گمان نمى كنم كه هنوز افطار كرده باشى؟»
عبدالله با خجالت پاسخ داد: «نه، افطار نكرده ام!»
امام از خدمتكار خود خواست غذا بیاورد . خدمتكار، فورى دست به كار شد، سینى كوچكى را در مقابل عبدالله و امام گذاشت. عبدالله در كنار امام رضا (علیه السلام) و خدمتکارش افطار كرد .

بعد از خوردن غذا، امام با خوش رویى به عبدالله گفت: «تشكى را كه رویش نشسته اى بلند كن . هر چه زیر آن است، براى توست!»
عبدالله تعجب كنان، لبه تشك را بالا زد . دستش به كیسه اى كوچك خورد. با خوشحالى آن را برداشت. داخل آن پر از سكه بود. آن را تكان داد و سپس از امام تشكر كرد و براى رفتن برخاست .
به دستور امام، چهار تن از خدمتكارها و دوستانش آماده شدند تا او را تا مدینه همراهى كنند؛ عبدالله گفت: «نه سرورم، نیازى به آمدن آنها نیست؛ شبگردهاى ابن مسیب در گشت و گذار هستند، دوست ندارم آنها مرا همراه اینان ببینند!»
- ابن مسیب، حاكم ستمگر مدینه بود. هیچ شیعه اى در مدینه از دست او در امان نبود .
- امام گفت: «راست گفتى . خدا تو را هدایت كند!»

عبدالله خداحافظى كرد و با شعف و شوق راه افتاد. دوستان امام تا جایى كه از دید یاران ابن مسیب دور بود او را همراهى كردند . سپس به نزد امام بازگشتند .

عبدالله، بى قرار و با عجله وارد خانه شد و ماجرا را براى همسرش باز گفت .
بعد بند از دور گلوى كیسه باز كرد و سكه هاى طلاى آن را یكى یكى شمرد .
48 سكه طلا بود . شگفت زده شد . ناگهان نگاهش به نوشته روى یكى از سكه ها گره خورد: «28 دینار طلب آن مرد است و بقیه هم براى توست!»
عبدالله به گریه افتاد . همسرش كه با بهت و ناباورى نگاهش مى كرد، پرسید: «چرا گریه مى كنى مرد، چه شده عبدالله؟!»
صداى عبدالله بریده بریده از ته حلقش بیرون آمد .
- معجزه است؛ معجزه امام رضا (علیه السلام) . سوگند به خدا من به امام نگفته بودم كه طلب «طیس » چه قدر است . اما انگار او همه چیز را فهمید . خدایا، او چه قدر به دل دوستانش نزدیك است!

منبع:
مجله دیدار آشنا، شماره 47 ، مجید ملامحمدى .

 نظر دهید »

دوستی

04 خرداد 1397 توسط ریحانه

?حضرت محمد (ص)
? هر کس که خداوند براى او خیر بخواهد، دوستى شایسته نصیب وى خواهد نمود. نهج‌الفصاحه ص776
?امام حسین (ع)
? کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می‌کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می‌کند.

 بحار الانوار(ط-بیروت)ج75،ص128
?امام جواد (ع)
? از همراهی و رفاقت با آدم شرور بپرهیز، زیرا که او مانند شمشیر برهنه است که ظاهرش نیکو و اثرش زشت است. 

عوالم العلوم و المعارف ج 23 (امام جواد) ، ص 288
?امام حسن عسکرى (ع)
? بهترین برادر تو آن کسى است که گناه و خطاى تو را به خود، فراموش کند.

 اعلام الدین فی صفات المومنین، ص313
? @ofogh_howzah

 نظر دهید »

گذاشتن پیشانی و بینی بر مهر

04 خرداد 1397 توسط ریحانه

سر وفلسفه استحباب قرار دادن بینی بر مهر در راز وحکمت سجده نهفته است . انسان با سجده بر خاک که پستترین مخلوق الهی و در عین حال منشا خلق آدمی است به این حقیقت اذعان می کند که خدا یا، عالی ترین و باشرفترین اعضاءخود (سر و پیشانی ) را به نشانی تواضع و ذلت در برابر بزرگی و بزرگواری تو بر پست ترین مخلوقات که مرا از آن آفریدی می گذارم وبینی خویشتن را بر خاک می مالم تا از تکبر و خودبینی رهایی یابم و به مقام بندگی و عبودیتت راه یابم. 

پس منظور از سجده رسیدن به مقام عبودیت در مقابل خداوند متعال است و با تماس بینی بر سجدگاه این خشوع و خضوع در مقابل خداوند متعال به وجه کاملتری تاکید می یابد.
از این رو امام صادق علیه السلام می فرماید:
« ما خسر و الله من اتى بحقیقه السّجود، و لو کان فی العمر مرّه واحده… فاسجد سجود متواضع للَّه ذلیل؛
هر آنکه حق سجود را حتی برای یکبار در عمر به جا آورد از زیانکاران نخواهد بود … پس خداوند را در نماز از روى تواضع و فروتنى و ذلّت سجده کن»
امام خمینى، آداب الصلاه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ هفتم، 1378 ص357

برگرفته از پرسمان

 نظر دهید »

زمان پیدایش مهر  برای سجده نماز

03 خرداد 1397 توسط ریحانه

مهر نماز از چه زمانی رایج شده است؟ آیا در زمان حضرت محمد(ص) هم، مهر استفاده می شد؟ آیا آیه ای در قرآن هست که بر نماز خواندن با مهر دلالت کند؟

پاسخ
در مورد چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است، پیروان مذهب شیعه به پیروی از ائمه اطهار “علیهم السلام” که آگاهترین افراد بعد از حضرت رسول (ص) به معارف الهی و اسلامی هستند، معتقدند که: باید بر زمین و چیزهای غیر خوراکی که از زمین می روید (مانند چوب و برگ درخت) سجده کرد.

حضرت امام جعفر صادق (ع) می فرماید:

“السُّجُودُ لَا یَجُوزُ إِلَّا عَلَی الْأَرْضِ أَوْ عَلَی مَا أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ إِلَّا مَا أُکِلَ أَوْ لُبِسَ ” [1]  

در روایتی مشهور از پیامبر گرامی اسلام (ص) که در منابع روایی اهل تسنن وارد شده نقل شده که: “و جعلت لی الارض مسجداً و طهوراً” [2]   یعنی “زمین برای من سجده گاه و مایه پاکی و طهارت قرار داده شد.”

تا اینجا اختلاف چندانی بین فرق اسلامی نیست، تفاوت اینجا است که آیا کلمه “ارض” که به معنی “زمین” می­باشد شامل فرش و یا لباسی که بر آن نهاده شود می­باشد، تا سجده بر آنها نیز صحیح باشد یا نه، پیروان اهل سنت معتقدند که بله بر فرش و لباس نیز عنوان زمین صدق می­کند و سجده بر آنها جایز است. البته در صحیح بخاری بابی است که در آن روایاتی را ذکر کرده است که بعضی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله که به خاطر حرارت آفتاب نمی توانستند پیشانی را وقت نماز روی زمین مسجد بگذارند از حضرت اجازه خواستند که گوشه لباسشان را بین پیشانی و زمین قرار دهند تا از حرارت زمین در امان باشند. حضرت اجازه نداد. برای همین مقداری از خاک را در مشت می گرفتند و قبل از سجده رفتن زیر پیشانی می ریختند. و روایات دیگری که در دیگر کتب اهل سنت آمده است. [3]

اما شیعه طبق تعالیم اهل­بیت(ع) معتقد است که لباس و فرش و مانند اینها از مصادیق روایت نبوی نیست، چون بر اینها عنوان زمین صدق نمی کند. و به همین علت سجده بر قطعه ای گلین یا سنگی که بدون شک عنوان زمین بر آنها صدق می کند را تجویز می کنند و مهر چیزی غیر از این نیست. اما اینکه استفاده از مهر از چه زمان آغاز شد؟ هر چند تاریخ دقیق آن معلوم نیست اما مسلماً ائمه معصومین(ع) بر این کار صحه گذاشته اند. روایات و شواهد بر این معنا در کتب فقهی و روایی ذکر شده است، مثلاً امام سجاد و امام صادق علیهما السلام کیسه هایی از خاک و تربت سیدالشهداء علیه السلام داشتند و بر آن سجده می کردند [4]   و بر سجده بر تربت، فضایل و ثواب هایی را بیان نمودند. [5]  بنابراین بحث در این نیست که آیا سجده بر مهر و خاک صحیح است یا خیر بلکه بحث در این است که آیا سجده بر فرش و لباس صحیح است یا خیر؟

[1] وسائل الشیعه، ج5،  باب أنه لا یجوز السجود بالجبهه .

[2] صحیح بخاری، 1/91 کتاب تیمم، حدیث 2.

 [3] مسند احمد:3/327، حدیث جابر، سنن بیهقی:1/439 و کنز العمال7/465، شماره حدیث 19810و سنن بیهقی:1/105 .

[4] وسائل‏الشیعة ج : 5 ص : 366 حدیث6808 .

[5] همان، ص : 366 حدیث 6806 .   

       منبع :پایگاه اطلاع رسانی حوزه      

 نظر دهید »

شله زرد

02 خرداد 1397 توسط ریحانه

 مواد لازم جهت تهیه شله زرد:
1️⃣ برنج نیم کیلو
2️⃣ عسل ۱ کیلو
3️⃣ روغن حیوانی ۱۰۰ گرم
4️⃣ زعفران سائیده شد یک و نیم مثقال
5️⃣ گلاب ۱۰۰ گرم
6️⃣ خلال بادام ۱۰۰ گرم
7️⃣ خلال پسته برای تزئین ۵۰ گرم
8️⃣ دارچین برای تزئین ۲ قاشق سوپخوری
✅ طرز تهیه:
⬅️ برنج را پیمانه می کنیم و از ۶ تا ۷ برابر برنج آب به آن اضافه می کنیم سپس برنج را روی شعله می گذاریم تا جوش بیاید وقتی مغز برنج کاملاً نرم شد عسل را داخل برنج می ریزیم و مرتب هم می زنیم تا شله زرد کاملا جا بیافتد . 
⬅️ در صورتی که شله زرد سفت بود یک تا دو پیمانه آب گرم اضافه می کنیم سپس زعفران را با کمی آب جوش حل کرده و به شله زرد اضافه می کنیم مرتب هم می‌زنیم تا کاملاً یکدست شود سپس روغن را داغ کرده و از صافی رد کرده با مقداری بادام به شله زرد اضافه می کنیم هم می زنیم سپس گلاب را به آن اضافه می کنیم کاملاً هم زده درش را می گذاریم تا شله زرد کاملاً جا بیفتد.
? غذای شما دوای شماست  ➖ دوای شما غذای شماست ?
 گردآورنده: یکی از حامیان احیای سلامت  
#آشپزخانه_احیای_سلامت

#ماه_رمضان
? برگرفته از:

? ravazadeh.com
✅ کانال رسمی حکیم دکتر روازاده

? sapp.ir/ravazadeh
✴️ eitaa.com/ravazadeh

 نظر دهید »

زندگینامه مرحوم حجت الاسلام  غلامرضا حسنی

01 خرداد 1397 توسط ریحانه
زندگینامه مرحوم حجت الاسلام  غلامرضا حسنی

?حجت الاسلام غلامرضا حسنی در روستای بزرگ آباد که یکی از روستاهای بزرگ ارومیه هست در سال۱۳۰۶ متولد شدند  بیشتر عمرشان هم به مبارزه گذشته است.
?در نوجوانی مدتی در حوزه علمیه ارومیه مشغول تحصیل بودند و در سال ۱۳۳۴ به حوزه علمیه قم رفتند. خودشان مطرح کرده اند که آن موقع من برای اولین بار با شهید آسید مجتبی نواب صفوی آشنا شدم و ایشان در همین مدرسه فیضیه قم مطالبی را بیان فرمودند و مساله مبارزه با رژیم شاه را مطرح کردند و صحبت های ایشان به گونه ای در من تاثیر کرد که من هم تصمیم گرفتم علیه رژیم ستم شاهی مبارزه کنم .
?از آنجا که وضعیت استان در دوران جوانی ایشان بسیار بغرنج و بحرانی بود و گروه های شرور و مسلح امنیت مردم را به خطر انداخته بودند ، ایشان از همان ابتدای ورودشان به اجتماع ، ناگزیر سلاح به دست گرفتند.

حتی در سال ۳۶ یا ۳۷ که خدمت امام خمینی(ره) می رسند ، یکی از طلاب خدمت امام مطرح می کنند که آقای حسنی مسلح هستند. بعد امام می فرمایند آقای حسنی ! اسلحه را برای چه تهیه کردید؟ و ایشان می گویند که اگر اجازه بدهید من اسلحه را تهیه کرده ام شاه را بکشم!
?این خاطره در ذهن مبارک امام (ره) تا در سال ۱۳۵۸ که آقای حسنی باز خدمت امام (ره) که می رسند آنجا همین مساله اسلحه و مسلح بودن آقای حسنی دوباره مطرح می شود که حضرت امام (ره) با یادآوری سابقه مسلح بودن ایشان می فرمایند که ما همه باید مثل آقای حسنی مسلح باشیم.
?آقای حسنی از همان سال ۴۲ با علمای شهر و با حوزه علمیه قم در ارتباط بودند و مبارزات مردم استان علیه رژیم را هدایت می کردند، ایشان بارها ممنوع المنبر شدند و تحت تعقیب قرار گرفتند و حتی در مبارزه با رژیم کار ایشان و انقلابیون مسلح ایشان به حدی بالا گرفت که ارتش با تانک وارد خیابان های ارومیه شد و مسجد اعظم را با گلوله مستقیم تانک مورد هدف قرار داد که در آن جریان تعدادی از مردم شهید و مجروح شدند و البته با حمله مردم به تانک ها ، ارتشی ها عقب نشستند و شکست خوردند ؛ می خواهم بگویم که اگر به مبارزات مسلحانه ایشان با رژیم اشاره می کنیم ، مبارزات تمام عیاری بوده است و نه تک تیراندازی های هر از گاهی. 

#یک_عمر_مبارزه
#روحش_شاد_یادش_گرامی

 1 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

ریحانه الزهرا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • اقتصاد مقاومتی
  • بارداری
  • تمثیل
  • خانواده
  • سخن عالمان
  • شبهه
  • شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • عمومی
  • قرانی
  • مناسبتی
  • مناسبتی
  • مهدویت
  • مهدویت حدیث
  • نهج البلاغه
  • پژوهش یار
    • فراخوان
    • مطالعه
    • معرفی سایت
    • معرفی محقق
    • معرفی نرم افزار
    • معرفی کتاب
    • مقاله نویسی
      • ارجاع دهی
      • انتخاب عنوان و موضوع مقاله
      • فهرست منابع
      • مقدمه
      • چکیده
      • کلیدواژه
  • گل و گیاه

Random photo

حضور آیت‌الله‌العظمی جوادی آملی در روستای احمدآباد دماوند
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس